وبلاگ نیمه فعال مهدی درباره‌ی تصویر ایران در رسانه‌های جهان

اگر یادتان باشد سال ۲۰۰۱ در زمانی که طالبانِ افغانستان تهدید کرده‌بودند که می‌خواهند مجسمه‌های بودا را خراب کنند، یک نماینده جوان از طالبان بنام «رحمت‌الله هاشمی» به آمریکا آمد و در چندین جا سخنرانی داد. سخنرانی‌هایش همیشه با اعتراضات یک عده از فعالان حقوق بشر در آمریکا همراه بود. در سخنرانی‌هایش تصویر بد از طالبان بعنوان صادرکننده تروریسم و مردانی زن‌آزار را تقصیر رسانه‌های غرب می‌انداخت. به هر آمریکایی هم که در مقابلش می‌گفت که در افغانستان حقوق بشر نقض می‌شود، می‌گفت مگر شما افغانستان رفته‌اید؟ در مورد مجسمه‌های بودا هم گفته‌بود چرا شما برای آدم‌های افغانستان اهمیتی قايل نیستید ولی همش بفکر مجسمه‌های آنجایید. در مورد ممنوعیت تدریس زنان گفته‌بود که ما هنوز کتابهایشان را آماده نکرده‌ایم! شاهکارترین حرفش به یک زن معترضی بود که بطور سمبولیک با بُرقع به سخنرانی آمده و بعد گفته‌بود که شما زنهای افغانستان را زندانی کرده‌اید و بعد شلوغش کرده و شروع کرده‌بود به گریه و زاری. رحمت‌الله گفته بود‌: «من برای شوهر شما متاسفم. احتمالا ایشان باید روزگار سختی را با شما بگذرانند». ظاهرا این قسمت از حرفش در فیلم «فارینهایت ۹۱۱» ساخته مایکل‌مور هم هست.

جناب رحمت‌الله خان بعد از بازگشت از آمریکا خودش هم از کارهای طالبان زده‌ می‌شود. بعد از یازده‌ سپتامبر قبل از حمله آمریکا زود از افغانستان به پاکستان می‌رود و سر از گوانتاما در نمی‌آورد و در نهایت به کمک یک خبرنگار آمریکایی که زمانی با او در افغانستان آشنا شده‌بود برای تحصیل به دانشگاه ییل (بله یِیل) آمریکا می‌آید.

ویژه‌نامه هفتگی نیویورک‌ تایمز که معمولا مقاله‌های توصیفی (Feature Article) خیلی بلندی دارد، موضوع مقاله اصلی این هفته‌اش زندگی رحمت‌الله هاشمی است. وقتی که مقاله را می‌خوانید، می‌بینید که رحمت‌الله هم یک آدم است. خانواده دارد. تفریح می‌کند. بامزه است. زندگی سختی هم داشته و در این سی‌سال زندگی‌اش اتفاقات بسیاری در زندگی‌اش افتاده است. تغییراتش هم از سخنگوی یک حکومت قرون وسطایی به یک دانشجوی خوش‌تیپ جالب است. عکسهای کنار قبل و بعد از طالبانش را نشان‌میدهد.

پ.ن. خیلی خوب می‌شد اگر کسی این مقاله نیورک تایمز را به فارسی ترجمه می‌کرد. واقعا مثال بسیار خوبی از مقاله‌های توصیفی است. راستی کسی می‌داند که ترجمه «Feature Article» به «مقاله توصیفی» درست است یا نه؟‌
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     9 نظر
February 24, 2006



این انشتین هم بیکار بود که این معادله‌شو بنویسه و اینقدر برای ایران دردسر درست کنه.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     5 نظر
خواندن وبلاگها با خبرخوانها «RSS reader» زندگی آدم را خیلی راحت می‌کند، بشرط اینکه آن وبلاگها خروجی خبر «RSS Feed» داشته باشند. مثلا خروجی خبر وبلاگ من اینجاست.

کسانی که روی بلاگ اسپات وبلاگ دارند بهتر است که «خروجی خبر» خود را روشن کنند. برای اینکار به قسمت Setting/Site Feed بروید. (خط قرمز و بهمن آقا طرف صحبت من شمایید که RSS feed تان خاموش است.)

کسانی هم که مثل نیما روی پرشین بلاگ هستند کار زیادی نمی‌توانند بکنند، چون پرشین بلاگ از این چیزها حالیش نمی‌شود. بعضی ها هم خروجی خبر دارند ولی لینکش را روی صفحه اصلی نگذاشته‌اند. مثل صفا و سپیداران.

وبلاگ نویسان دیگری مثل سیبستان هم که خروجی خبر دارند بهتر است مطمئن شوند که متن کامل نوشته‌هایشان در خروجی خبر شان هست(پرستو هم خروجی خبر وبلاگش ناقص است).


کسانی که هنوز با مفهوم خروجی خبر یا RSS آشنا نیستند بهتر است اینجا را بخوانند. RSS در واقع محتویات یک وبسایت بدون بزک دوزک قیافه وبسایت است. خبر خوانها «RSS reader» می‌توانند محتویات چندین وبسایت را نشان بدهند و در وقت خواننده صرف جویی کنند. می‌توانید RSS reader گوگل را امتحان کنید.


یک نکته دیگر، اگر وبلاگ دارید مطمئن شوید که وبلاگتون توی فایرفاکس firefox خوب دیده می‌شود. الان ۲۰ درصد مردم (مخصوصا آدمهای خیلی باحال) دارند فایرفاکس استفاده می‌کنند و شما نمی‌خواهید که آنها را از دست بدهید. (وبلاگهایی مثل زیتون و جمهور و بخش نظرات وبلاگهای سبیل طلا و فرنگوپلیس با فایرفاکس مشکل دارند. ) برای شمایی که وبلاگ ندارید و هنوز از اینترنت اکسپلورر استفاده می‌کنید بگویم که نصف عمر وبگردی‌تون بر فناست.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     7 نظر
تیم فوتبال ایران دارد چوب تصویر بد ایران در دنیا را می‌خورد. خیلی از تیم‌های خوب دنیا حاضر نشدند با ایران بازی کنند. حالا کوستاریکا حاضر شده است که با ایران بازی کند، آنهم ظاهرا بعد از گرفتن کلی پول از ایران. این هم حرفی که یکی از مسئولان تیم کوستاریکا زده:

خوزه اگویلار یکی از مسئولان تیم: «ما به کشورهای دیگری با وضعیت مشابه رفته‌ایم و تا حالا مشکلی نداشته‌ایم.» او که نمی‌خواست به این اعتراف کند که فدراسیون فوتبال کوستاریکا بخاطر پولش به ایران می‌رود، گفت: «این بازی دوستانه سود اقتصادی و ورزشی دارد.» . او گفت که هیچ دلیلی برای لغو سفر نیست.


تو این مورد پیدا کردن رقیب برای آمادگی برای جام‌جهانی، می‌توان بطور خیلی روشن دید که چگونه «تصویر» یک کشور با «پول» و «کیفیت» مبادله می‌شود. کشوری که تصویر بدی دارد مجبور است با تیم‌های غیر معروف بازی کند و همینطور پول هم بدهد. مثلا اگر ایران کشور باحالی محسوب می‌شد،‌ خود بازیکنان کوستاریکا از خدایشان می‌بود که یک سری به ایران بزنند. این در مورد بازرگانان و دانشمندان هم درست است. مثلا برای اکثر محققان، «باحالی» مکان کنفرانس یکی از پارامترهای مهم برای رفتن به آنجاست و حتی حاضر می‌شوند که هزینه بلیط و ثبت‌نام برای کنفرانس را بدهند. درحالی که در مورد کنفرانسهایی که در جاهای جالب نیستند محققان انتظار دارند که یک چیزی هم بگیرند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     0 نظر
این هم یک نکته دیگر که هژیر برایم فرستاده:

درآمدهای نفتی روسیه و تحریم ایران

فکر میکنید مهمترین قلم صادراتی روسیه چیست؟
جواب درست نفت است. روسیه، بعد از عربستان سعودی، بزرگترین تولید کننده و صادرکننده نفت در دنیا است. صادرات روزانه نفت این کشور در حدود 7 میلیون بشکه (در مقایسه با 9 میلیون عربستان و حدود 2.5 میلیون ایران) است به طوری که نفت یکی از اجزا مهم تولید ناخالص ملی این کشور را تشکیل میدهد. در حقیقت از جهت وابستگی به نفت، اقتصاد این کشورشباهت زیادی به اقتصاد ایران دارد، به طوری که بالا رفتن قیمت نفت به رونق اقتصادی در روسیه می انجامد و پایین آمدن قیمت نفت موجب رکود است.

این موﺿوع در چهارچوب مناقشه هسته ای ایران با کشورهای غربی قابل توجه است. در این ماجرا ایران بر حمایت روسیه از خود حساب میکند و امیدوار است که با حمایت این کشور و چین از تحریمهای اقتصادی یا حمله نظامی در امان بماند. از طرف دیگر، مهمترین تاثیر اقتصادی تحریم یا حمله نظامی بر علیه ایران افزایش قیمت نفت است که موجب خرسندی صادر کنندگان نفت خواهد بود. در حقیقت با توجه به نقش درآمدهای نفتی در اقتصاد روسیه، چه بسا روسیه از مهمترین برندگان تحریم علیه ایران باشد.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     1 نظر
همانطور که چند روز پیش نوشته بودم، یک نظرخواهی دیگر از مردم آمریکا توسط گالوپ روز ۹-۱۲ فوریه انجام شده که قسمت عمده اش درباره مساله هسته‌ای ایران است. من سعی می‌کنم قسمتی از آمار را اینجا بیاورم. بقیه اش را خودتان در وبسایت گالوپ ببینید.


فکر کنید که آمریکا چه باید بکند تا برنامه اتمی ایران را متوقف کند:
۱) سریعا به ایران حمله نظامی کند: ۹٪
۲) راههای دیپلماتیک و تحریم اقتصادی استفاده کند: ۶۸٪
۳) هیچ کاری نکند: ۱۸٪
۴) نظری ندارم: ۵٪

اگر فشارهای دیپلماتیک و تحریم اقتصادی نتیجه نداد، فکر می کنید که آمریکا باید از نیروی نظامی بر علیه ایران استفاده کند:
۱) بله: ۴۰٪
۲) خیر: ۴۹٪
۳) نظری ندارم: ۱۱٪

آیا اطمینان دارید که دولت بوش توانایی حل مشکل با ایران را داشته باشد:
۱) کاملا اطمینان دارم: ۱۷٪
۲) تاحدی اطمینان دارم: ۲۸٪
۳) نه اطمینان چندانی ندارم: ۲۷٪
۴) اصلا اطمینانی ندارم: ۲۸٪
۵) بی نظر: ۱٪

چقدر نگران هستیند که آمریکا کار کافی برای متوقف کردن برنامه تولید سلاحهای هسته‌ای نکند:
۱) خیلی نگرانم : ۲۶٪
۲) تاحدی نگرانم : ۴۶٪
۳) چندان نگران نیستم: ۲۴٪
۴) اصلا نگران نیستم: ۶٪
۵) بی نظر: ۲٪

اگر ایران به سلاح های هسته ای دست پیدا کند، کدام اتفاق زیر محتمل تر است:














-خیلی محتملتاحدی محتملکم احتمالابدابی‌نظر
ایران سلاح اتمی را به تروریستها خواهد داد تا بر علیه آمریکا استفاده کنند۵۰۳۰۱۲۶۲
ایران سلاح اتمی را به تروریستها خواهد داد تا بر علیه اسراییل استفاده کنند۴۹۳۲۱۲۴۴
دولت ایران سلاح اتمی را بر علیه آمریکا استفاده خواهد کرد۳۰۲۹۲۶۱۲۲
دولت ایران سلاح اتمی را بر علیه اسراییل استفاده خواهد کرد۴۱۳۶۱۵۴۴


همانطور که از روی آمار نظرخواهی می‌بینید، اتفاقاتی که در یک ساله اخیر افتاده باعث شده که مردم آمریکا از دستیابی ایران به سلاحهای هسته‌ای خیلی نگران باشند. اما خوشبختانه با تمام نگرانی‌شان هنوز طرفدار حمله نظامی به ایران نیستند. عملا تبلیغهایی که در سال گذشته بر علیه ایران می‌شد، بیشتر برای این بود که باید به مساله ایران توجه کرد. مثلا نئوکانی مثل مایکل لدین همیشه می‌نوشت که درباره ایران یک کاری باید کرد. ولی این افراد هیچ وقت در مورد جنگ نمی‌گفتند چون نمی‌خواستند مردم از همان اول از موضوع زده شوند. اتفاقا در سال گذشته بیشتر کسانی که کلمه جنگ بر علیه ایران را بکار برده‌اند، فعالان چپ و صلح طلب بودند که می‌خواستند بگویند که تبلیغات منفی بر علیه ایران زمینه سازی برای جنگ است، هرچند که الان صحبتش نیست.

اما حالا که قضیه هسته‌ای ایران تبدیل به یک «مشکل» شده است. می‌بینید که ۷۰ درصد مردم آمریکا فکر می‌کنند که احتمالی هست که ایران سلاح هسته‌ای به تروریستها بدهد و آنها بر علیه آمریکا استفاده کنند. بگونه‌ای فاز اولِ پروژه کسانی که بدنبال حمله به ایران هستند به پایان رسیده است، اکثر مردم آمریکا قانع شده‌اند که باید درباره ایران کاری کرد. اما همانطور که نظرخواهی نشان می‌دهد تنها ۹ درصد موافق حمله نظامی هستند. این خیلی کمتر از عدد ۷۲ درصد موافق به حمله عراق قبل از آن حمله است. برای همین فکر می‌کنم از این به بعد تبلیغات به این سمت خواهد رفت که مردم آمریکا را قانع کند که دیپلماسی و حتی تحریم ایران نتیجه نخواهد داد و آمریکا باید دست به حرکتهای جدی تری بزند. برای همین بنوعی شعارهای سیاسمتداران ایران که می‌گویند ایران از تحریم نمی‌ترسد، با ایجاد این تصویر که تحریمها فایده‌ای نخواهند داشت،‌ ایران را به جنگ نزدیکتر می‌کند.

من دوست دارم در مورد نظرات مردم در ایران هم بنویسم، ولی متاسفانه در اینگونه مسایل سیاسی آمار معتبری نیست. با اینحال می‌شود نوع دیدگاههای مختلف را دید یا شنید. کامنتهای مطلب «شنا برخلاف جریان رود»(لینک از الپر) را بخوانید.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     1 نظر
February 16, 2006
امکان گرفتن نوشته‌های این وبلاگ را از طریق ایمیل اضافه کرده‌ام. کافی است که ایمیل خود را در قسمت «اشتراک ایمیلی» سمت چپ صفحه وارد کنید. هنگامی که ایمیل نوشته‌های بلاگ را می‌گیرید، اگر بجای حروف فارسی چیزهای عجیب غریب دیدید، باید به قسمت View/Encoding برنامه‌ای که استفاده می‌کنید بروید و Unicode یا utf8 را انتخاب بکنید.

اگر هم وبلاگ دارید این سرویس feedblitz را یک نگاهی بکنید، برای فرستادن نوشته‌ها از طریق ایمیل از Bloglet صدبار بهتر است.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     0 نظر
این قضیه اعتصاب و بعد زندانی شدن راننده اتوبوسها تهران از آن خبرهایی است که بدلیل خبرهای مساله هسته‌ای دارد بهش کم توجهی می‌شود.

در چند سال اخیر، هیچ حرکت در جهت جامعه مدنی تو ایران نبوده است که در خارج از ایران حمایت مردمی بگیرد. حتی زمانی که به کوی دانشگاه حمله شد که به مثابه میدان تیانمان ایران بود، بازهم در خارج بجز محکوم کردن توسط سخنگوی بعضی از دولتها اتفاق دیگری نیافتاد. اما برای اولین بار این حرکت راننده اتوبوسهای ایران توسط بخشی (هرچند کوچک ) از جامعه جهانی حمایت شد. روزنامه «واشینگتون پست» (لینک از حسین ) خبر داده است که چگونه اتحادیه‌های کارگری ۱۸ پایتخت دنیا قرار گذاشته بودند که روز چهارشنبه گذشته در مقابل سفارتخانه‌های ایران تظاهرات کنند. یک خبر دیگر راجع به همین موضوع در سایت گویا هست.

اینکه جامعه مدنی خارج از ایران از این حرکتها حمایت کند، خیلی بیشتر می‌تواند موثر باشد تا حمایت لفظی سیاستمداران. البته باید خبرش به داخل ایران برسد تا تاثیر گذار باشد، که آن مطلب دیگری است.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     0 نظر
یک نکته دیگر از دوستم هژیر:


در چند سالی که در آمریکا بوده ام باز بودن آمریکاییها به تغییر و ایده های جدید را از مهمترین مشخصات متمایز کننده اونها دیده ام. این تفاوت در مقایسه با ایران اونقدر بارز بود که کمتر متوجه جریان مقابل اون، محافظه کاری و بازگشت به گذشته، در درون آمریکاییها بودم. در نتیجه خبری در روزنامه های امروز برام جالب توجه بود: قاضی اسکالیا، از قضات شورای عالی قضایی آمریکا، در یک سخنرانی جدید گفته بود که: " آدم باید احمق باشه که ادعا کنه چون دنیا در حال تغییر هستش، اصول قانون اساسی نیز نیاز به بازنگری داره." بدون دانستن هویت گوینده، احتمالا فکر میکردم که این گفته توسط یکی از روحانیون سنتی در جناح راست ایران یا یک مرجع سنی درعربستان ایراد شده و اون رو به حساب دور بودن طرف از دنیای امروز میزاشتم!
توجه داشته باشید که شورای عالی قضایی در آمریکا پرقدرتترین نهاد قانونی است و تصمیمات اون در موارد قضایی بر تصمیمات هر مرجع دیگه ای ارجحیت داره. در نتیجه میشه دید چه تفکر محافظه کاری در بالاترین سطوح تصمیمگیری آمریکا حضور داره.
جالب اینجاست که اگر در قانون اساسی آمریکا تجدید نظر نشده بود، هنوز برده داری قانونی می بود! به کار بردن کلمه احمق (idiot) هم در این جمله اسکالیا خیلی قویتر از اون چیزیه که در اظهار نظر در موارد غیر بدیهی از آمریکاییها دیده میشه. در مجموع این موضوع هم یادآوری ای بود که آمریکا فقط از ساکنان شهرهای دانشگاهی مثل بوستون و سن فرانسیسکو تشکیل نشده، و هم این که تفاوت فکر بین آمریکاییها و ایرانیها ممکنه در مواردی چندان هم زیاد نباشه.


البته من باید اضافه کنم که اسکالیا تقریبا محافظهکارترین شورای عالی قضایی آمریکاست. من هم هر موقع حرفهای قاضی اسکالیا را می شنوم، میگویم یکی این را بفرستد پهلوی مصباح یزدی.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     2 نظر
این نظرخواهی جدید «یو. اس. ای تودی» از مردم آمریکا درباره مسایل ایران و عراق را یک نگاهی بکنید. تحلیلش را فردا می‌نویسم.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     0 نظر

دو روز است که هر بار میروم گوگل نیوز که لیست خبرها را ببینم، کنار خبرهای هسته‌ای ایران عکس آغاجری مظلوم و بیچاره را می‌بینم. ظاهرا یکی از این وبسایتهای خبری آب دوغ خیاری عکس آقاجری را بجای عکس غلام حسین الهام که سخنگوی احمدی نژاد است گذاشته بالای خبر. گوگل هم عکس را از همانجا آورده و گذاشته در گوگل نیوز. احتمالا آغاجری روحش هم خبر نداده که داره نقش سخنگوی احمدی‌نژاد را بازی می‌کند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     4 نظر
الگور، معاون کلینتون در زمان رییس جمهوریش، در یک سخنرانی در عربستان گفته‌است که رهبران سیاسی ایران برای آینده دنیا خطرناک هستند. دو نکته در این موضوع است:

۱- دموکراتها ظاهرا دارند در مورد ایران پیش دستی می‌کنند و می‌خواهند در تندروی در این مورد از جمهوری‌خواههای آمریکا جلو بزنند. سخنرانی تند ماه پیش سناتور هیلری، همسر کلینتون، بر علیه ایران هم می‌تواند گواهی بر این باشد. دموکراتها در انتخابهای رییس جمهوری و کنگره از این جهت که مردم آمریکا آنها را خیلی در مورد مسایل امنیت آمریکا جدی و سخت گیر ندیدند، رای زیادی از دست دادند. ممکن است که الان می‌خواهند تو این مورد سخت گیر بنظر بیایند که از جمهوری‌خواهها عقب نیافتند.

۲- اینکه این حرفها را الگور در عربستان می‌زند،‌ می‌تواند نشانه این باشد که عربستانیها دوست دارند این حرفها را بشنوند و در صحبتهای خصوصی خود با آمریکاییها مدام از خطر ایران می‌گویند. یک مورد دیگر که به تایید این گمانه کمک می‌کند، صحبتهای ژنرال کلارک بعد از بازگشت از عربستان و کویت بود. او گفت که هر جا رفته همه و همه از خطر ایران به او گفته‌اند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     3 نظر
اینهم یک مقاله دیگر از هژیر برای کسانی که همه معادلات جهانی را از دید منافع اقتصادی کوتاه مدت می بینند:

از عقلانیت در بازارهای اینترنتی تا عقلانیت در سیاست جهانی

معمولا فروشندگان اینترنتی, مثلا در E-bay , به قول خود وفادارند ودر کیفیت کالای خود اغراق نمیکنند در حالیکه میتوانستند با تبلیغات دروغ مشتری را فریب داده ودر یک معامله سود بیشتری داشته باشند. دلیل اصلی این موضوع این است که فروشندگان به سود درازمدت خویش اهمیت میدهند و نمیخواهند به قیمت سود بیشتر در یک معامله, اعتبار خود را از دست بدهند و از سود درازمدت محروم شوند. به عبارت دیگر فروشندگان عاقل فقط به سود یک معامله فکر نمیکنند بلکه در محاسبه سود ,تاثیرعملکرد خود در معامله فعلی بر اعتبار درازمدت خویش را نیز منظور میکنند.
در صحنه معاملات و رقابتهای جهانی نیز چنین قانونی حکمفرماست. نه تنها برای کشورها سود اقتصادی کوتاه مدت اهمیت دارد, بلکه تاثیر تصمیمات بر اعتبار دراز مدت برای معاملات آینده نیز مهم است. مثلا از اهداف دراز مدت آمریکا این است که جایگاه خود را به عنوان قدرت بناملازع جهانی تثبیت کند و به بقیه دنیا بقبولاند که نباید در معامله با آمریکا حقوق برابری را انتظار داشته باشند. این هدف در مواقعی به هدف سود اقتصادی کوتاه مدت می چربد. توجه به این مساله حمله آمریکا به عراق را به خوبی توضیح میدهد چرا که هرچند در زمان حمله این کار از نظر اقتصادی توجیه پذیر نبود, اما سیاستمداران آمریکایی به منظور تحکیم اعتبار آمریکا به عنوان قدرت بلامنازع در دنیا هزینه های چنین حمله ای را قبول کردند.

در مورد مساله هسته ای ایران نیز این اصل کم و بیش پابرجاست. به عبارت دیگر نه تنها سود و زیان آمریکا در مورد درگیری با ایران (مثلا تغییر قیمت نفت و احتمال اتمی شدن ایران) مورد نظر سیاستمداران آمریکایی است, بلکه تحکیم اعتبار آمریکا به عنوان قدرت برتر جهانی که قواعد بازی را مینویسد از مهمترین محرکهای تصمیمات این کشور است. لذا تعجبی نخواهد داشت اگر سیاستمداران آمریکایی رای به گزینه ای دهند که در مورد مساله ایران به ضرر اقتصادی آمریکا نیز می انجامد اما (به عقیده این سیاستمداران) اعتبار دراز مدت آمریکا را تحکیم میکند. در نهایت سیاستمداران ایرانی باید متوجه باشند که در بازی با آمریکا برتوانایی برگهای اقتصادی خود بیش از حد اطمینان نداشته باشند چرا که چه بسا آمریکا ترجیح دهد به جای منطقی عمل کردن در این بازی، با گرفتن یک قربانی دیگر در صحنه جهانی بر اعتبار خود برای بازیهای جدیتر در آینده بیفزاید. فراموش نکنیم که بر خلاف عراقیها که هزینه بسیاری برای جنگ با آمریکا پرداخته اند, هزینه سالانه جنگ عراق کمتر از 2 درصد تولید ناخالص ملی آمریکا بوده و عملا هیچ تاثیری بر زندگی روزمره آمریکاییها ندارد.

مقاله قبلی هژیر را هم اینجا بخوانید. برای حرفهایی که اخیرا سیاستمدارها در مورد مساله هسته ای گفته اند وبلاگ زننوشت لیست خوبی دارد.اینجاهم می توانید حرفهای بلاگهای خارجی را جستجو کنید.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     6 نظر
اگر طرفهای سانفرانسیسکو زندگی می کنید، سعی کنید که برنامه امشب گروه «کمدی محور شر» را از دست ندهید. برنامه چند روز پیششان فوق العاده بود.این گروه استندآپ کمدی سه عضو اصلی مصری، فلسصینی و ایرانی دارد. چندتا از جکهایشان که یادم می آید را اینجا می نویسم:

احمد احمد یارمصری گروه: هر وقت که به فرودگاه می روم اسمم با دو تروریست تحت تعقیب یکی در می آید. یک بار بهمین خاطر در فرودگاه دستگیر شدم و یک شب در سلول با یک لاتینو خالکوپی دار هم سلولی شدم. طرف گفت: عربی؟ تروریست خبیث؟ چه باحال! چطوره که در سلولو منفجرکنی بزنیم به چاک. بعضی وقتها که در فرودگاه کارتم را می‌بینند و می‌پرسند که چه کاره هستم، می‌گویم کمدین. بیشتر شک می‌کنند و می‌گویند یک چیز بامزه بگو. من هم می‌گویم من تازه از مدرسه پرواز هواپیما فارغ التحصیل شدم.

آرون کایدر فلسطینی گروه: در آمریکا، روزنامه ها در گزارش خود از اسراییل و فلسطین با تیتر بزرگ می نویسند امروز یک اسراییلی زخمی شد، و بعد با یک فونت کوچک در پایین می نویسند همچنین 100 فلسطینی کشته شدند. بعضی موقع روزنامه ها تیتر می زنند: امروز یک جوان فلسطینی با بدن خود به گلوله ی اسراییلی ها حمله کرد.

ماز جبرانی ایرانی گروه: تو فیلمهای هالیوود به من همیشه نقش تروریستهای خاورمیانه ای را میدهند و همیشه توی فیلم کشته می شوم. مادرم می گوید چطور است که تو هم یک بار که آنها هواسشان نیست از پشت بکشی شان.

وبسایتشان را ببینید. در وبسایتهای شخصی شان کلی ویدیو برای دیدن هست. چون کارشان با مزه است خیلی افراد غیر خاورمیانه ای برای دیدن برنامه شان می آیند. این جکها باعث می شود که مردم نسبت به پیش داوریهای خودشان و تبعیضهای درون جامعه بیشتر فکر کنند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     1 نظر
یک ایده ابتکاری را این روزها ردپاشو جاهای مختلف می‌بینم و حیفم میاد اینجا ایده را نگویم. تو دانشگاهی که کار می‌کنم، جای پارکینگ کم است، برای اینکه دانشگاه بتواند تعداد کسانی را که به دانشگاه ماشین می‌آورند کم کند، برای پارکینگ پول می‌گیرد (باید آرم ماهانه یا سالانه خرید). منتها دانشگاه نمی‌خواهد قیمت پارکینگها را خیلی بالا ببرد چون برای بعضی از دانشجوهای کم پول‌تر پرداختش سخت خواهد بود. کاری که دانشگاه می‌کند این است که هزینه پارکینگ را تنها ۱۳ دلار ماهی گذاشته که هزینه نسبتا کمی است، ولی از آنطرف به کسانی که ماشین به دانشگاه نمی‌آورند و مجوز پارکینگ سالانه نمی‌گیرند، ۱۳ دلار ماهانه پول می‌دهد. اینکه آدم بخاطر ماشین به دانشگاه نبردن پول هم بگیرد تاثیر روانی قویی دارد. خود من هر روز با دوچرخه به سرکار می‌روم. حالا اگر دانشگاه پولی به من نمی‌داد، احتمالا مجوز پارکینگ می‌گرفتم و بعضی روزها با ماشین به سرکار می‌رفتم. با این ابتکار دانشگاه، من بنوعی دارم جای پارکینگم را به کس دیگری می‌فروشم.

این ایده «مبادله تنبیه و پاداش»، استفاده‌ جدی در کنترل مقدار آلودگی و یا دی‌اکسیدکربن توسط کارخانه‌ها و نیروگاههای برق پیدا کرده است. بجای اینکه دولتها به کارخانه‌ها بگویند که اگر بیش از یک مقدار خاصی آلودگی تولید کنید، جریمه می‌شوید. به آنها می‌گویند که سقف تولید آلودگی اینقدر است، اگر شما بیش از حد تولید کردید باید از یک کارخانه دیگری که آلودگی کمتر تولید می‌کند سهم آلودگیش را بخرید. بدین شکل همه یک آزادی عمل پیدا می‌کنند و با توجه به هزینه‌هایشان تصمیم می‌گیرند چقدر در محدود کردن آلودگیهای تولید شده هزینه کنند.

این ایده می‌تواند جای خیلی از سوبسیدها را که برای کسانی مثل حامد قدوسی خواب و خوراک نگذاشته‌اند، بگیرد. فرض کنید اگر مردم تهران بدانند که اگر از یک حدی آب کمتر مصرف کنند نه تنها پولی لازم نیست بدهند بلکه پولی هم بتناسب پایین‌تر بودن مقدار مصرفشان از حد تعیین شده خواهند گرفت و برای کسانی که بیش از آن حد استفاده کنند هزینه‌ها بالا و کاملا بدون سوبسید خواهد بود. فکر نمی‌کنید در زمان کوتاهی مصرف آب تهران نصف شود؟
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     4 نظر
یاسر (صاحب وبلاگ یک خطی نویس خط قرمز) بهم گفت که فراموش نکنم که «شبکه دانش‌گستر» را تبلیغ کنم.

آقایان و خانمهایی دانشگاهی که قرار است برای دیدن خانواده و فامیل به ایران سفر کنید و علاقه‌مند هستید که در دانشگاههای ایران یک سمینار بدهید، لازم نیست که کسی را در دانشگاههای ایران بشناسید، تنها کافی است که فرم مربوطه را در «شبکه دانش‌گستر» پر بکنید و بگویید کی و به کدام شهر می‌روید. بقیه کار برای شما انجام می‌شود. این سمینارها ارتباط شما را با دانشگاهها ایران حفظ می‌کند.

دانشمندان ایرانی در ۱۰ سال گذشته که ایران یک آرامش نسبی داشت، پیشرفت قابل توجهی کرده‌اند. بخشی از این پیشرفت، مرهونِ زحمت زیادِ معدودی از دانشمندانی است که زمان جنگ ایران و عراق در ایران ماندند و نگذاشتند که شمع علم ایران کاملا خاموش شود. بخشی دیگر هم نتیجه ارتباط ایران با مراکز علمی بین‌المللی، که اکثرا در اروپا هستند، بوده است. اگر در ماهها آینده ارتباط با اروپا بدتر شود و رفت و آمد دانشمندان ایرانی به آنجا سختتر شود، کار گروههایی مثل «شبکه دانش‌گستر» اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     2 نظر
اینروزها که اخبار منفی و ناامید کننده هستند، خوب است که آدم بهش یادآوری بشود که آخرش برای بهبود اوضاع، حرکت می‌باید از تک‌ تک افراد شروع شود. این نوشته‌یِ دوست عزیزم هژیر این نکته را خوب بازگو می‌کند:


حلقه ابتکار عمل
نگاهی کلی به اوضاع سياسی اقتصادی ايران موجب نااميدی عمده ناظرين شده است: بحرانهای سياسی خارجی رو به افزايش است، بخش خصوصی به ورشکستگی نزديک ميشود، فضای سياسی داخلی روزبه روز بسته تر ميشود، و سياستگذاری بدون توجه به کار کارشناسی بر اداره کشور سايه انداخته. جای تعجبی ندارد که مردم بيش از پيش سرخورده و ناراضی شده و اميدی به آينده کشور نداشته باشند. ولی آيا واقعا اميدی نيست؟ آيا چون ايرانيان ۶ قرن پيش که از نااميدی در برابر تک سربازی مغول سر بر زمين ميگذاشتند تا جلادشان به دنبال شمشيرش برود و برای بريدن سرهاشان بازگردد، ايرانيان امروز نيز بايد نااميدانه روزشان را به شب بسپارند يا در انتظار منجی عالم بشريت بمانند؟

من فکر ميکنم اوضاع به اين بدی نيست. در واقع شايد مشکلات امروز همانقدر ناشی از نااميدی و عدم ابتکار عمل خود ماست که به عواملی خارج از اختيار ما باز می گردد. مثالی حقيقی منظورم را بهتر ميرساند. معلمی معمولی در مدرسه ای معمولی در جنوب تهران را ميشناسم که ترجيح می دهد قربانی محيط نباشد، بلکه دنيای اطراف خود را به جهتی مثبت سوق دهد. او با جلسات کتابخوانی در مدرسه آغاز کرد، معلمين و مسئولين مدرسه را با خود همراه کرد تا با هم مرامنامه و اهدافی اميدوارانه برای مدرسه بوجود آورند، اين گروه با هم دانش آموزان راهنمايی را به اين فرايند وارد کردند، و به زودی اين حرکت در تمام مدرسه ريشه دواند... در عرض دو سال نه تنها اميد در اين مدرسه زنده شده بود و بچه ها به ارزشهايی چون حفاظت محيط زيست، صلح، تسامح و تساحل، و تصميم گيری گروهی پايبند شده بودند، بلکه عملکرد دانش‌آموزی در درسهاشان نيز به شدت بهبود پيدا کرده بود مثلا‌ در امتحانات نهايی امسال هيچ دانش‌آموزی در هيچ درسی مردود نشد.

معلم ما شايد مشکلات مملکتی را حل نکرده باشد، ولی نقش خود را در پيشبرد جامعه به خوبی ايفا کرده. برای يک لحضه تصور کنيد چه ميشد اگر هر ايرانی در هر کجای دنيا در حوزه عملکرد و تاثير گذاری خود ابتکار عمل را به دست ميگرفت و با عشقی اميدوارانه به تغيير مثبت محيط کار و زندگی خود همت ميگمارد. آيا کسی شک دارد که عمده جريانهای منفی خنثی ميشدند و کشور به سويی متفاوت ميرفت؟ فکر ميکنم عمده افراد واقع بين به قدرت اين توانايی بالقوه اطمينان دارند... و برای بالفعل کردن آن؟ کافيست هر کدام از ما فقط يک نفر را به حلقه ايرانيان با ابتکار عمل متصل کند؛ اميد و خلاقيت ميتوانند از گلدکويست سريعتر پخش شوند

لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     2 نظر
یکی از خواننده‌های وبلاگ خواسته که در مورد افکار عمومی آمریکا راجع به ایران آمار بدهم. من هم سعی خواهم کرد که آمارهایی که دستم برسد را اینجا بگذارم. چون بالاخره به ایده کلی وبلاگم که تصویر ایران در جهان است بی ربط نیست.

آخرین آمار انجام شده متعلق به گالوپ/سی‌ان‌ان است و راجع به بحث هسته‌ای است. از ۱۰۰۶ نفر فرد بالغ در تاریخ ۲۲-۲۰ ژانویه بطور تلفنی سوال شده که :

۱- کدام یک از اینها به دیدگاه شما نزدیک تر است: ایران برای آمریکا یک تهدید فوری (تهدید باالفعل) است؛ ایران در درازمدت برای آمریکا خطرناک است اما خطر فوری نیست؛‌ ایران اصلا خطری برای آمریکا نیست.
نتیجه آمار : خطر فوری ( ۱۹٪)، خطر درازمدت (۶۵٪)، خطری نیست (۱۲٪)، بدون نظر(۵٪).

همینطور ۹۴٪ از جمهوریخواهها و ۷۹٪ از دموکراتها یکی از دو گزینه خطر فوری یا خطر درازمدت انتخاب کرده‌اند. این با قضیه عراق خیلی متفاوت است. در مورد عراق بیشتر دموکراتها از ادامه جنگ ناراضی ولی جمهوریخواهها راضی هستند. در این مورد اختلاف جمهوریخواهها و دموکراتها بسیار کمتر است.

۲- سوال دیگر:
چقدر در مورد توانایی هسته‌ای ایران نگران هستید: خیلی نگران، تاحدی نگران، نه چندان نگران، یا ابدا نگران نیستید.
نتیجه: خیلی نگران (۲۷٪)، تا حدی نگران (۴۷)، نه چندان نگران (۱۹٪)، ابدا نگران نیستم(۶٪) و بی نظر (۱٪).

۳- در مورد سوال:
بر اساس چیزهایی که خوانده‌اید یا شنیده‌اید، فکر می‌کنید که دولت ایران در تلاش به تولید سلاحهای اتمی است یا نیست؟
نتیجه: بله است (۸۰٪)، خیر نیست (۱۲٪)، بی نظر(۸٪).

دقت این آمارگیری ۳٪ است. (دقت آمار حدودا جذر تعداد افراد مصاحبه شده تقسیم بر جمعیت بالغ کشور آمریکا است.)


پ.ن. این وبسایت را پیدا کردم که تمام این آمارهای اخیر را دارد.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     3 نظر

این خبر را که در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در روزنامه کیهان چاپ شده‌است را ملاحظه بفرمایید.

بر همان وزن همشهریمان که به استرالیاییه گفت: کانگرو تور پاره می‌کنی...
من هم به دانمارک می‌گویم:بدبخت، تو ما را با این «اطلاع ثانوی» ۲۶ سال سر می‌دوونی، از ایرانی ویزا می‌خوای، ما پرچمتو پاره می‌کنیم...

پ.ن. از دوستم علی که این سند تاریخی را از روزنامه کیهان اسکن کرده و برام فرستاده متشکرم. فقط نمی‌فهمم تو چند صد روزنامه کیهان قدیمی چطوری برای کلمه «دانمارک» و «ویزا» search کرده است. حدس من این است که علی دنبال این است که ببیند ما چطور خودمان را به بالای لیست منزویهای دنیا رساندیم.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     4 نظر
شاید بیشتر شما تصویری که از مردم آمریکا داشته‌باشید این باشد که آنها زیاد از دنیای خارج آمریکا اطلاعی ندارند و مثلا فرق ایران و عراق را خوب ندانند و یا فکر کنند همه مسلمانها عرب هستند. این تصویر شما تا حدی درست است، ولی استثنای غیر قابل صرفنظر کردنی در آمریکا وجود دارد. در آمریکا یک طبقه لیبرال و تحصیل‌کرده وجود دارد که تا دلتان بخواهد درباره دنیا خارج از آمریکا اطلاعات دارد. این گروه یک ویژگی مهم که آنها را تا حد زیادی از بقیه جدا می‌کند این است که به رادیوی «ان. پی. آر» (بمعنای رادیوی ملی عمومی) گوش می‌کنند. درست مثل ایران که همه می‌دانند «برره» چیست. اینجا همه افراد این قشر برنامه‌های رادیو را دنبال می‌کنند و در جمعهایشان برنامه‌های این رادیو یکی از مطالبی است که معمولا صحبتش پیش می‌آید.

این رادیو در قسمتهای مختلف آمریکا شعبه دارد و مخلوطی از برنامه‌های محلی و سراسری را پخش می‌کند. برنامه‌ها کیفیت بالایی دارند و بخش بین‌الملی آنها هم کم نیست. این رادیو غیر‌انتفاعی (بمعنای واقعی کلمه) است. نصف بودجه‌اش از کمکهای مردم می‌آید.

دلیل اینکه این مطلب را می‌نویسم این است که این روزها هربار که با صدای رادیو «ان. پی. آر» از خواب بیدار می‌شوم،‌ یک چیزی درباره ایران گفته می‌شود. مثلا دیروز یک برنامه کوتاه درباره مشکلات روزنامه نگاری در ایران بود و اینکه چقدر سخت است که خطوط قرمز را پیدا کرد.ععلی مزروعی که اگر اشتباه نکنم رییس سندیکای روزنامه‌نگاران است گفت که از موقعی که محافظه کارهای آمده‌اند اوضاع سختتر شده است. بعد هم امیدمعماریان یک چند جمله‌ای گفت. بعد هم یک خانم، که استاد روزنامه‌نگاری در ایران است، گفت که روزنامه‌نگارهای ایرانی مقصرند چون که همه‌ مشکلات را بزرگ می‌کنند و برای همین یکی باید کنترلشان کند. در یک برنامه دیگر دیروز، صحبت از بلاگ نویسهای ایرانی بوده است و به این اشاره شده که بلاگ‌نویسهای ایرانی از راه بلاگشان با اسراییلیها هم ارتباط برقرار می‌کنند. ظاهرا خبر سفر حودر به «ان. پی. آر» هم رسیده‌ است.


- لیست برنامه‌های اخیر «ان. پی. آر» راجع به ایران.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     0 نظر
دیروز رفته بودم که فینال بازی فوتبال آمریکایی را در خانه یکی از همکاران آمریکایی‌ام نگاه کنم. آمریکاییها معمولا برای بازی فینال مهمانی می‌دهند و مهمانان را در طول چهار پنج ساعت بازی خود را با خوردن چیپس، همبرگر و آبجو سرگرم می‌کنند. این بازی فینال که سالانه یک بار اتفاق می‌افتد، «سوپر بال» نام دارد و پر بیننده ترین برنامه تلویزیون آمریکاست.
نصف برنامه به تبلیغ‌های تجاری می‌گذرد. البته چون برای تبلیغ‌ها خیلی کار انجام می‌شود، بعضی‌هایشان واقعا دیدنی هستند.

واقعیتش من از فوتبال بقیه دنیا خیلی بیشتر از فوتبال آمریکایی خوشم می‌آید و هر بار که «بهمن‌آقا» لیست بازی‌های باشگاهی اروپا را می‌گذارد، کلی حسودیم می‌شود چون که نمی‌توانم آنها را ببینم. ظاهرا می‌شود بطور اینترنتی به برنامه تلویزیونی فیفا اشتراک شد و بازیها را روی کامپیوتر دید. ولی از آنجایی که لذت این بازیها تا حد زیادی به این بستگی دارد که بقیه دوستان هم بازی را ببینند و درباره‌اش حرف بزنند، تا بحال سراغ اشتراک شدن به این برنامه نرفتم.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     4 نظر
وقتی دو شخص در حال مذاکره یا مجادله هستند، فقط خودشان نیستند که در مساله نقش دارند بلکه تماشاگران هم بطور غیر مستقیم در مساله نقش بازی‌می‌کنند. دو طرف مجادله سعی می‌کنند به تماشگران نشان دهند که درخواستی که دارند منطقی‌ است و طرف مقابلی که درخواست را قبول نمیکند بی‌منطق است یا کلکی در کارش است. این زمانی که تماشگران حق رای دارند مهمتر می‌شود.

برای همین یکی از بهترین تکنیکها مذاکره این است که درخواستهایی پیدا کرد که برای تماشگران کاملا منطقی بنظر میرسند ولی طرف مقابل مذاکره بدلایلی که حاضر به گفتنشان نیست با آنها مخالفت می‌کند و بدین شکل خود را بی‌منطق و دّگم معرفی می‌کند.

در پرونده هسته‌ای ایران چندین مورد چنین تاکتیکهایی استفاده شد (نه فقط بین ایران و آمریکا) ، که بعضی از آنها را لیست می‌کنم:

۱) مصر در مقابل آمریکا: مصر در لحظات آخر انتشار قطعنامه ناگهان خواست که اشاره به هدف خاورمیانه‌ای بدون سلاحهای هسته‌ای در قطعنامه گنجیده شود. این درخواست برای هر ناظری کاملا منطقی و باارزش بنظر می‌آید، ولی آمریکا بدلیل حمایت یکجانبه‌اش از اسراییل با اینکار مخالف است.ولی آمریکا با گفتن اینکه سیاست متفاوتی در دو مورد سلاحهای اتمی ایران و اسراییل دارد، در مورد ضعف منطقی قرار می‌گیرد.
* نتیجه این تکنیک مصریها این شد که آمریکا عقب نشینی کرد و حاضر شد که چنین جمله‌ای در متن بیانیه گنجانده‌شود (بخش m بیانیه شورای حکام).

۲) آمریکا و اروپا در مقابل روسیه و چین: آمریکا و اروپا پیشنهاد غنی‌سازی در روسیه را کردند. گفتند مگر ایران نمی‌خواهد سوخت هسته‌ای درست کند، چون که قبلا مخفی‌کاری کرده به او اطمینان نداریم ولی با اینحال برود و در روسیه اینکار را بکند. این برای یک تماشگر خارجی منطقی بنظر می‌رسد. روسیه و چین نمی توانستند که دلیلی بیاورند که این پیشنهاد مشکلی دارد. ایران هم نمی‌توانست دلیل واقعی مخالفتش را با این پیشنهاد که احتمالا مشکل سازی برای هدف ایران در دستیابی به پرستیژ هسته‌ای است را ابراز کند. * نتیجه عقب نشینی روسیه و چین و همراهی آنها در گزارش ایران به شورای امنیت.

۳) ایران در مقابل آمریکا (مورد مجازی): اگر ایران بطور کاملا «آشکارا» پیشنهاد صریح می‌داد که حاضر است که غنی‌سازی را کنار بگذارد بشرطی که آمریکا تعهد بدهد که به ایران حمله نمی‌کند و همینطور تحریم برعلیه ایران را بر‌می‌دارد. آمریکا به دلایلی که چندان حاضر به گفتنش نبود، راضی به این کار نمی‌شد.
* نتیجه این می‌شد که اروپا، روسیه و چین با آمریکا در محکومیت ایران همراه نمی‌شدند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     7 نظر
ایران از منزوی کشورهای دنیاست حتی منزوی تر از خیلی از کشورهای عربی و آفریقایی. این حرف را الکی نمی‌زنم. معیارهایی هست که می‌توان بطور بی‌طرفانه‌ای به این موضوع پی برد.

یکی از این معیارها، تعداد کشورهایی است که شهروندان ایرانی می‌توانند بدون ویزا به آنها مسافرت بکنند(اینجا را ببینید یا پایین صفحه را ببینید). ایران رتبه بسیار پایینی را تنها با ۱۴ کشور قابل سفر بدون ویزا دارد (‌اگر گفتید این چهارده کشور کدامند؟). خوب خیلی عجیب نیست که کشورهای ثروتمندی مثل فنلاند، دانمارک و آمریکا با ۱۳۰ کشور در صدر جدول باشند. اما کشورهای دیگری مثل مکزیک با ۹۸، نیکاراگوا با ۷۵، ترکیه با ۵۲، غنا با ۴۵، آذربایجان با ۲۸ کشور با اقتصادهایی نه چندان متفاوت از ایران جای خیلی بالاتری در جدول دارند. تنها کشوری که از ایران پایین‌تر است افغانستان است. ایرانی‌ها حتی نمی‌توانند به بعضی از کشورهای همسایه مانند امارات (دوبی) بدون ویزا بروند.

تعداد کشورهای بدون ویزایی که مردم یک کشور می‌توانند به آنها سفر کنند به سه پارامتر عمده بستگی دارد:۱) درآمد سرانه کشور. ۲) رضایت عمومی مردم از وضع زندگی و مرتبط با آن میل به مهاجرت. ۳) سیاست خارجه و مسایل امنیتی.

از آنجا که کشورهایی با درآمد سرانه مشابه ایران در جایی خیلی بالاتر از ایران قرار دارند، نتیجه این می‌شود که ایران در مساله دوم و سوم مشکلات اساسی دارد.

دفعه بعد اگر شنیدید که مقامات حکومتی باز هم ادعای اقتدار کشور اسلامی ایران را در جهان کردند، زیاد تعجب نکنید چون منظورشان همان دنیای ۱۴ کشور اطراف ایران است.








The ranking of countries based on the number of countries their citizens can visit without a need for a visa (data from Henley & Partners).

1. Finland, 130.

(tie) Denmark, 130.

(tie) United States, 130.

4. Germany, 129.

(tie) Ireland, 129.

(tie) Sweden, 129.

7. Britain, 128.

(tie) France, 128.

(tie) Italy, 128.

(tie) Japan, 128.

11. Belgium, 127.

(tie) Norway, 127.

(tie) Spain, 127.

(tie) Switzerland, 127.

15. Netherlands, 126.

16. Austria, 125.

(tie) Canada, 125.

(tie) Luxembourg, 125.

(tie) New Zealand, 125.

20. Portugal, 123.

21. Singapore, 122.

22. Australia, 120.

(tie) Greece, 120.

(tie) Iceland, 120.

(tie) Malaysia, 120.

26. Liechtenstein, 116.

27. South Korea, 115.

(tie) Malta, 115.

29. Cyprus, 113.

30. Hong Kong, 110.

31. Chile, 109.

(tie) San Marino, 109.

33. Monaco, 108.

34. Poland, 106.

35. Slovenia, 105.

36. Israel, 104.

37. Argentina, 101.

(tie) Brunei, 101.

(tie) Hungary, 101.

40. Andorra, 99.

(tie) Brazil, 99.

(tie) Uruguay, 99.

43. Czech Republic, 98.

(tie) Mexico, 98.

45. Slovakia, 97.

46. Costa Rica, 95.

47. Lithuania, 94.

48. Venezuela, 92.

49. Estonia, 91.

(tie) Latvia, 91.

51. Vatican City, 87.

52. Croatia, 84.

53. Bolivia, 83.

(tie) Bulgaria, 83.

55. Guatemala, 82.

(tie) Panama, 82.

(tie) Paraguay, 82.

58. El Salvador, 81.

59. Honduras, 80.

60. Nicaragua, 75.

61. Romania, 73

62. Barbados, 71.

(tie) Bahamas, 71.

(tie) Macau, 71.

65. Trinidad and Tobago, 66.

66. South Africa, 65.

67. St.Vincent and Grenadines, 64.

68. St.Lucia, 63.

(tie) Antigua and Barbuda, 63.

70. St. Kitts-Nevis, 62.

71. Grenada, 60.

72. Belize, 58.

73. Jamaica, 57.

74. Solomon Islands, 54.

75. Guyana, 53.

(tie) Gambia, 53.

77. Dominica, 52.

(tie) Mauritius, 52.

(tie) Seychelles, 52.

(tie) Turkey, 52.

81. Lesotho, 51.

82. Tuvalu, 50.

83. Kiribati, 49.

(tie) Western Samoa, 49.

85. Botswana, 48.

(tie) Malawi, 48.

87. Fiji, 47.

(tie) Sierra Leone, 47.

(tie) Vanuatu, 47.

90. Kenya, 46.

(tie) Maldives, 46.

(tie) Swaziland, 46.

(tie) Tonga, 46.

94. Ghana, 45.

(tie) Zambia, 45.

96. Nauru, 44.

97. Taiwan, 42.

98. Ecuador, 41.

(tie) Namibia, 41.

(tie) Papua New Guinea, 41.

(tie) Peru, 41.

(tie) Tanzania, 41.

(tie) Zimbabwe, 41.

104. Suriname, 40.

105. Kuwait, 39.

(tie) Mauritania, 39.

(tie) Uganda, 39.

108. Bahrain, 38.

(tie) Mali, 38.

(tie) Tunisia, 38.

111. Guinea, 37.

(tie) Ivory Coast, 37.

(tie) Niger, 37.

(tie) Qatar, 37.

(tie) Senegal, 37.

116. Benin, 36.

(tie) Cape Verde, 36.

(tie) Marshall Islands, 36.

(tie) Oman, 36.

120. Burkina Faso, 35.

(tie) Nigeria, 35.

(tie) Russia, 35.

(tie) Togo, 35.

(tie) United Arab Emirates, 35.

125. Guinea-Bissau, 33.

(tie) Micronesia, 33.

(tie) Philippines, 33.

128. Belarus, 32.

(tie) Colombia, 32.

(tie) Palau Islands, 32.

(tie) Serbia-Montenegro, 32.

(tie) Ukraine, 32.

133. Liberia, 31.

(tie) Macedonia, 31.

(tie) Saudi Arabia, 31.

136. Morocco, 30.

137. Indonesia, 29.

(tie) Moldova, 29.

(tie) Thailand, 29.

140. Azerbaijan, 28.

(tie) Bangladesh, 28.

(tie) Central African Republic, 28.

(tie) Georgia, 28.

(tie) Kazakhstan, 28.

(tie) Kyrgyzstan, 28.

146. Armenia, 27.

(tie) Chad, 27.

(tie) Congo Brazzaville, 27.

(tie) Cuba, 27.

(tie) Tajikistan, 27.

151. Cameroon, 26.

152. Bosnia and Herzegovina, 25.

(tie) Dominican Republic, 25.

(tie) India, 25.

(tie) Madagascar, 25.

156. Egypt, 24.

(tie) Gabon, 24.

(tie) Mongolia, 24.

(tie) Uzbekistan, 24.

160. Algeria, 23.

(tie) Rwanda, 23.

162. Haiti, 22.

(tie) Mozambique, 22.

(tie) Sao Tome and Principe, 22.

(tie) Sri Lanka, 22.

166. East Timor, 21.

(tie) Jordan, 21.

168. Comores Islands, 20.

(tie) Equatorial Guinea, 20.

(tie) Eritrea, 20.

(tie) Laos, 20.

(tie) Nepal, 20.

173. Angola, 19.

(tie) Bhutan, 19.

(tie) Djibouti, 19.

(tie) Libya, 19.

(tie) Turkmenistan, 19.

178. Burundi, 18.

(tie) China, 18.

(tie) Ethiopia, 18.

(tie) North Korea, 18.

(tie) Vietnam, 18.

(tie) Yemen, 18.

184. Albania, 17.

(tie) Cambodia, 17.

(tie) Lebanon, 17.

(tie) Pakistan, 17.

(tie) Sudan, 17.

189. Congo, 16.

(tie) Syria, 16.

191. Iraq, 15.

(tie) Myanmar, 15.

(tie) Somalia, 15.

194. Iran, 14.

195. Afghanistan, 12.



از دوستی که این آمار را برام فرستاد تشکر می‌کنم.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     4 نظر
February 02, 2006
خداییش، تو این دو دهه گذشته کلی کشورهای مسلمان پیشرفت کردند. حالا دیگر بجای اینکه در جواب توهین به مقدسات فتوا بدهند،‌ فقط تحریم می‌کنند. خوب بالاخره اگر «آزادی بیان» حق است،‌ «آزادی تحریم» هم حق است.

تنها به فکر می‌کنم که اگر مسلمانها بخواهند بخاطر حرف هر مجله کوچکی یک کشور را تحریم کنند، در آینده نه چندان دور باید از خیلی غذاهای دیگر بجز پنیر دانمارکی دست بکشند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     1 نظر
February 01, 2006
رییس جمهورهای آمریکا سالانه یک نطقی در کنگره دارند بنام «وضعیت اتحادیه» یا «state of union». در لحظات حساس نطق نمایندگان کف می‌زنند (مثل تکبیر در نمازجمعه ایران)، هر از گاهی هم ممکن است که نمایندگان مخالف یک هویی بکنند.

این نطق فقط یک سخنرانی تشریفاتی نیست. روی نوشته‌ای که نطق از روی آن خواننده می‌شود، کار زیادی می‌شود. معمولا هر جمله که آنجاست دلیلی دارد. مثلا بعد از یازده سپتامبر در یک نطق به همین اهمیت در کنگره‌ آمریکا،‌ جورج بوش زمانی که گفت از ملیتهای مختلف در برجهای دوقلو کشته‌شده‌اند،‌ یکی از ملیتهایی که مثال زد ایرانیها بودند. همین سیگنال همکاری ایران و آمریکا را برای نابودی طالبان داد. البته سه ماه بعدش بدلیل تغییر جو، کلمه «محور شر» در نطق گذاشته شد،‌ که سیاست سالهای بعد آمریکا را در مورد ایران رقم زد.

در سخنرانی دیشب بوش گفت (گرفته از وبسایت آرش‌کمانگیر لینک از طریق زن‌نوشت ):

«دموکراسى‌هاى خاورميانه شبيه و مطابقِ دموکراسى ما نخواهند بود بلکه سنت‌هاى شهروندان خودشان را منعکس خواهند کرد. اما آينده‌ی تک تکِ کشورهاى خاورميانه با آزادى توأم خواهد بود... از جمله در ايران، کشورى که توسط گروه کوچکى از روحانيان به گروگان گرفته شده و رژيم‌اش مردم را سرکوب می‌کند. رژيم اين کشور، حامى تروريست‌هاى مناطقى از فلسطين و لبنان است، اين حمايت بايد متوقف شود. حکومت ايران با زياده طلبى‌هاى هسته‌اى‌اش خواست همه‌ی جهان را ناديده می‌گيرد و کشورهاى جهان نيز نبايد اجازه دهند که رژيم ايران به سلاح‌هاى هسته‌اى دست پيدا کند. آمريکا کماکان تلاش خواهد کرد که کشورهاى جهان را به مقابله با اين تهديدها فرا بخواند.»
رييس جمهور آمريکا سپس مستقيم به خودِ مردم ايران پيامى فرستاد. او گفت: «امشب اجازه دهيد که من مستقيماً با شهروندان ايران صحبت کنم: آمريکا به شما احترام می‌گذارد، و ما به کشور شما احترام می‌گذاريم. ما حق شما را براى گزينش آينده خودتان و به دست آوردن آزادى گرامى می‌داريم. و ملّت ما اميدوار است که روزى برسد که نزديک ترين دوستى را با يک ايرانِ آزاد و دموکراتيک برقرار کند.»


این متن خیلی آرام‌تر از آن چیزی است که می‌توانست باشد. حتی به اندازه نطق سال ۲۰۰۲ تند نیست. جورج بوش می‌توانست ایران را به این متهم کند که هدفش نابودی کشورهایی مثل اسراییل یا آمریکا است. می‌توانست ایران را به کشتن سربازهای آمریکایی در عراق متهم کند... من فکر می‌کنم که جورج بوش از هماهنگی که خانم رایس بین آمریکا، اروپا، روسیه و چین بوجود آورده، خیلی راضی است و دلیلی ندارد که با یک نطق تند کارها را خراب بکند. (اتفاقا روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور» اینرا پیش‌بینی کرده‌بود)
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     0 نظر