tag:blogger.com,1999:blog-61681742024-03-13T15:55:41.376-07:00ژرفوبلاگ مهدی دربارهی تصویر ایران در رسانههای جهانUnknownnoreply@blogger.comBlogger211125tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-22966396101904310142011-06-12T06:55:00.000-07:002011-06-12T06:59:00.527-07:00مبادله اطلاعات بدون استفاده از اینترنت<p dir="rtl" style="text-align: right;margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-bottom: 0px; margin-left: 0px; font: normal normal normal 12px/normal 'Geeza Pro'; ">در چند ماه اخیر مشغول کار بر چند پروژه تحقیقاتی با چند گروه دانشگاهی بودهام. این پروژهها مربوط به مساله مقابله با فیلتر اینترنت مربوط هستند. یکی از این پروژه ها آسانتر کردن فرستادن فایل به یکدیگر توسط بلوتوث موبایل است. توسط این روش کسانی که باهم دوست هستند هربار که یکدیگر را ملاقات میکنند یک سری فایل بطور اتوماتیک به طرف مقابل می فرستند. البته تنها فایلهایی که در یک فولدر عمومی قرارداده شدهاند به افراد دیگر فرستاده خواهد شد. با اینکار کسانی که به کلاس درس میروند، میتوانند با دهها دانشجوی دیگر مبادله فایل کنند. کافی است که تعداد معدودی از این افراد به اینترنت بدون فیلتر دسترسی داشته باشند و بتوانند محتوا مناسب را دانلود کنند و به جمع وسیعی پخش کنند. </p><p dir="rtl" style="text-align: right;margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-bottom: 0px; margin-left: 0px; font: normal normal normal 12px/normal 'Geeza Pro'; "><br /></p> <p dir="rtl" style="text-align: right;margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-bottom: 0px; margin-left: 0px; font: normal normal normal 12px/normal 'Geeza Pro'; ">برای مقابله با زمانی که حکومتهای دیکتاتوری اینترنت را بکلی قطع میکنند راه حلهایی بیشتر و بهتری نیاز است. </p>Unknownnoreply@blogger.com20tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-34339705876657208422011-02-21T09:37:00.000-08:002011-02-21T10:50:52.426-08:00استفاده از سیستم پستی برای تبلیغ جنبش<div style="text-align: right;"><div style="text-align: right;"><div style="text-align: right;">یکی از کارهای کم خطری که برای تبلیغ جنبش میشود کرد استفاده از سیستم پستی در ایران است. کافی است که نامه با اسم و آدرس فرستنده الکی به آدرس مقصد واقعی بفرستید. داخل نامه هم یک متن ساده و جذابی در مورد اینکه هدف جنبش دموکراسی خواهی ایران چیست بنویسید. اگر یکی همت کند می تواند یک متن خوبی بنویسد و پیدیاف آنرا درست کند تا بقیه بتوانند پرینت کنند و بگذارند در پاکت نامه.</div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;">نکتهای که نمی دانم این است که در ایران پستچیها اسم گیرنده و آدرس گیرنده را انطباق میدهند یا نه. اگر نمی دهند، براحتی می شود شماره پلاکهای یک خیابان را از ابتدا تا انتها یادداشت کرد و به چند پلاک در آن خیابان نامه فرستاد. اگر حتما اسم گیرنده باید انطباق کند، میتوان تنها به اقوام و خویشاوندان دور و نزدیک نامه فرستاد. مخصوصا اگر این نامه ها را به فامیلهای طرفدار حکومتتان بفرستید، مطمئننا دفعه بعد که خانهشان بروید حوصلهتان سر نخواهد رفت چون میتوانید سرصحبت در مورد نامههای فتنه گرها را بازکنید و بگذارید خودشان بقیه ماجرا را تعریف کنند. </div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;">از آنجا که مردم در ایران کم به هم نامه میفرستند، گرفتن نامه برایشان خیلی جالب خواهد بود و مطمئنا به چندین نفر دیگر این مطلب را خواهند گفت. یک خوبی دیگر این روش این است که کمک میکند که خبرها به کسانی که به اینترنت دسترسی ندارند برسد.</div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;">اگر حکومت شروع کند به بررسی نامههای داخل کشور (تا جایی که خبر دارم خارج به داخل بررسی میشود)، کار خود را صدبرابر خواهد کرد و سیستم پستی را که به آن برای فرستادن قبض آب و برق نیاز دارد کاملا مختل خواهد کرد.</div></div><div style="text-align: right;"> </div></div>Unknownnoreply@blogger.com20tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-11279364518836940622011-02-06T16:24:00.000-08:002011-02-06T17:25:09.739-08:00یکی تعریف مومنتم را دوباره به موسوی یادآوری کنه<div style="text-align: right;"> یکی که فیزیک بلده و تلفن موسوی را داره، تو هفته آینده تعریف مومنتم را برای او یادآوری کنه و بهش بگه که اگر یک ماشینی را هل دادید و سرعت پیدا کرد، باید به هل دادن ادامه بدهید که مومنتمش را حفظ کند. اگر ول کنید و متوقف بشه، هول دادن دوبارش کار حضرت فیله. </div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;">اگر هفته بعد کسی بیرون نیامد که هیچی ولی اگر یک دفعه زد و چندصدهزار نفر آمدن تو خیابان، این قضیه مومنتم یادتان نرود. برای اینکه مومنتم از دست نره<b> مردم باید تو خیابان بمانند</b>. هیچکدام از رهبران هم نباید یک کلام حرف دو پهلو بزنند که نشانه عقب نشینی باشه (خاتمی را هم بفرستید یک کنفرانس گفتگوی تمدنها سرش گرم باشه و سوتی نده). یکبار مردم را فرستادید خانه گفتیم غافلگیر شدید برنامه ریزی نکرده بودید. اگر ایندفعه هم همان اشتباه را بکنید، مسئول به هدر رفتن هزینههایی که مردم دادند شمایید. </div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;">اگر هم مردم تو خیابان ماندند و کار جلو رفت، وقت کشی نکنید، سریع تقاضای مشخص بدهید و یا دولت موقت تشکیل بدهید. مردم تنها زمانی حاضرند هزینه بالا بدهند که بدونند رهبرانشان جدی هستند و تغییر اساسی حاصل میشه. شما اینکارها را بکنید بقیه کار با مردم و جامعه بین المللی. زیاد هم از این که خشونت بشود نگران نباشید. همانطور که آوردن ارتش توی مصر کمکی به مبارک نکرد، آوردن توپ و تانک توسط حکومت تو خیابانهای تهران به حکومت سودی نخواهد رساند.. </div>Unknownnoreply@blogger.com17tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-44166564063872123942009-04-13T12:32:00.000-07:002009-04-14T17:00:43.274-07:00آناتومی یک ایمیل هکپریروز یک ایمیل گرفتم به آدرس ایمیلی که هیچکس بجز هکر بالاترین نمیداند. چون که ایمیل تنها برای گرفتن یکی از سرورها استفاده شده بود و متاسفانه شرکت سروردهنده به اشتباه این ایمیل را به هکر بالاترین لو داده بود(داستانش مفصل است). من در این ایمیل هیچ اسپمی دریافت نمیکنم. یعنی صفر! برای همین مطمئنم که این ایمیل از هکر بالاترین آمده است.<br /><br />ایمیل این بود:<br /><blockquote><br /><div style="font-size:80%; text-align:left; direction:ltr"><br /> From: emailservice@domainsbyproxy.com<br /> Subject: FWD: Account Password Request [BALATARIN.COM@domainsbyproxy.com]<br /> Date: April 11, 2009 9:42:40 AM PDT<br /> To: XXXXXXXXX@gmail.com<br /> Reply-To: auto@mydomain.com<br />A lost password request was submitted for the account: XXXXX<br /><br /><br />If you did not submit this request, please ignore this email.<br /><br />Otherwise, please go to the following link to change your account password.<br /><br />http://fastprintsrusXXXX.com/account/services/password/rqpwconfirm.php?code=meUdsgJwRdZADBZdwVmrae3fJkfeAAKNve7UxKIeEfJFYebA<br /><br />Please note that this code will expire in 48 hours.<br /><br /><br />*********************************************<br />**** IMPORTANT NOTE: Please do not reply to this email for support.<br />If you had a problem with your order and would like to contact<br />CustomerCare, please COPY and PASTE this link into your browser window.<br /><br />Customer Care Center: http://www.mydomain.com/support.php<br />*********************************************<br /></div><br /></blockquote><br /><br />لطفا روی لینکهای این ایمیل کلیک نکنید. من چند تا XXX اضافه کردم که اشتباهی رویش کلیک نکنید. <br /><br />ایمیل الکی ادعا میکند که کسی میخواهد رمز من را عوض کند و من با رفتن به لینک داده شده میتوانم رمزم را عوض کنم. واکنش طبیعی آدم در مقابل چنین ایمیلی این است که «من که درخواست تغییر رمز نکردهام. نباشد کسی میخواهد مرا هک کند. بروم و رمزم را عوض کنم» . متاسفانه کلیک روی این لینک به معنای از دست دادن حساب ایمیل یاهو است. این نوع هکها به Spear Phishing معروفند که شاید آنرا بشود به دام هدفدار ترجمه کرد. در این روش هکر یک دام مخصوص برای قربانی خود درست میکند و با اطلاعاتی که راجع به قربانی دارد سعی میکند قربانی را در دام خود بیاندازد. <br /><br />کد این هک طوری طراحی شده که با رفتن به این لینک شما یک صفحه سفید میبینید. اما در واقع هکر در گوشه صفحه، یکی از وبسایت های یاهو را لود کرده است. احتمالا در این مورد آن وبسایت یاهو امنیت کمی دارد و میتواند اطلاعات کوکی (که برای وارد شدن به حساب یاهو شما لازم است) را به هکر بدهد. برای اینکه این هک کار بکند احتمالا باید در حساب یاهو خود لاگین باشید. من خودم تا آخر اینرا تست نکردم که ببینم کار میکند یا نه. ولی با توجه به اینکه موارد زیادی در مورد دزدی حساب یاهو شنیدهام فکر میکنم چنین روشهایی کار میکند. <br /><br />برای مقابله با چنین هکهایی، سعی کنید از فایرفاکس استفاده کنید. بهترین راه این است که از مرورگر برای خواندن ایمیل استفاده نکنید. همچنین اگر از فایرفاکس استفاده میکنید، <a href="http://noscript.net/">NOSCRIPT</a> را نصب بکنید. NOSCRIPT جلوی این چیزها را میگیرد.Unknownnoreply@blogger.com40tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-58274825257748529392009-03-27T14:50:00.000-07:002009-03-27T18:29:44.896-07:00چگونه از کامپیوتر یا ایمیل خود محافظت کنیم<div style="text-align: right;"> از آنجا که ماشاالله بساط هک بحسن دولت مهرورزی شایع گشته لازم دیدم که در این مورد من هم مطلبی بنویسم. دیروز دو مطلب دیدم در مورد اینکه چگونه خودمان را آنلاین حفاظت کنیم. یکی در مورد<a href="http://iran87.blogspot.com/2009/03/blog-post_25.html"> چگونگی مخفی ماندن در اینترنت است</a> و دیگری در مورد <a href="http://news.gooya.com/technology/archives/085507.php">چگونگی سرقت هویت</a> در اینترنت بود. با توجه به مشاهدات من مقاله دوم به نحوه هک های اخیر نزدیکتر است. من هم در مورد چگونگی دفاع در مقابل این نوع هک مینویسم.<br /></div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;">هکرها میتوانند با فرستادن ایمیل اسپم یا ایمیلی که مثلا از آدرس دوستتان میآید شما را گول بزند که لینکی را باز کنید یا فایلی را که همراه ایمیل است باز کنید. با این کار هکر میتواند روی کامپیوتر شما تروجان نصب کند که نوشتههای شما یا فایلهای شما را ببیند. برای همین خیلی مهم است که مواظب ایمیلهای خود باشید.</div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;">برای محافظت در مقابل این خطرها این کارها را پیشنهاد میکنم:</div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;"><br />برای همیشه استفاده از اینترنت اکسپلورر را کنار بگذارید.<br /><br />دو نوع مرورگر مثل <a href="http://www.mozilla.com/en-US/firefox/firefox.html">فایرفاکس</a> و گوگل کروم استفاده کنید. از یکی مثلا گوگل کروم برای دسترسی وبسایتهای بانک یا مهم استفاده کنید و از دیگری برای خواندن وبسایتهای دیگر.<br /><br />اگر نمیخواهید دو مرورگر استفاده کنید، هیچگاه زمان خواندن وبسایتهای دیگر در ایمیل خود یا حساب بانکی لاگین نباشید.<br /><br />عادت کنید که روی هیچ لینکی در ایمیلهایتان کلیک نکنید حتی اگر از دوستانتان باشد. همیشه لینکها را کپی کنید به مرورگرتان و مطمئن شوید که آدرسشان را میشناسید.<br /><br />هیچوقت نرمافزار هک شده نصب نکنید. همچنین نرمافزار از وبسایتهای غیر معتبر یا وبسایتهای ایرانی(متاسفانه بدلیل استفاده حکومت از بخش خصوصی) دانلود نکنید.<br /><br />حتما یک برنامه فایروال قوی مثل <a href="http://www.zonealarm.com/security/en-us/anti-virus-spyware-free-download.htm">Zone Alarm</a> نصب کنید.<br />جلوی تروجانهایی که هنوز شناخته شده نیستند را فقط یک فایروال قوی میگیرد.<br /><br />اگر وبلاگ مینویسید و میخواهید ایمیل خود را آنجا بگذارید، هیچوقت از ایمیل روزمرهتان استفاده نکنید و وقتی آن ایمیل وبلاگ را چک میکنید بسیار مراقب ایمیهای مشکوک باشید.<br /><br /></div><div style="text-align: right;">زمان عضوشدن در وبسایتهای ایرانی از یک ایمیل دیگر بغیر از ایمیل اصلی خود استفاده کنید.</div><div style="text-align: right;"><br /></div><div style="text-align: right;">فایلهایی که دوستانتان برایتان میفرستند که ممکن از شامل یک عکس خندهدار یا یک فایل جک باشد را بازنکنید. چون معلوم نیست که چه کسی این فایل را درست کرده و ممکن است یک هکر باشد. تقریبا هیچوقت فایلی را که مهم نیست باز نکنید.</div><div style="text-align: right;"><br />دو نکته زیر را اگر میخواهید مراقب باشید رعایت کنید:<br /><br />بجای خواند ایمیهایتان در مرورگر ایمیلهایتان را با برنامههای دیگر چک کنید. مثلا به gmail مستقیم وارد نشوید.<br /><br />به فایرفاکس افزونه <a href="http://noscript.net/">NOSCRIPT </a>را اضافه کنید.<br /><br /></div><div style="text-align: right;"><br /></div>Unknownnoreply@blogger.com11tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-854183988700506132007-10-17T20:35:00.000-07:002007-10-17T20:46:55.170-07:00یادگیری از خدایانمن آخر هفته داشتم سعی میکردم بفهمم برنامه نویسی<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Representational_State_Transfer"> RESTFUL</a> یعنی چی و به چه دردی میخورد. چندین کتاب مختلف را نگاه کردم و چندتا هم نوشته وبسایتهای مختلف را خواندم. واقعیتش هیچکدام جواب اینکه به چه دردی میخورد را نداد. آخرش<a href="http://www.scribemedia.org/2006/07/09/dhh/"> ویدیوی دیوید هاینامر هنسون </a>را که طراح Ruby on Rails بوده را پیدا کردم. بعد از نگاه کردن این ویدیو تقریبا اکثر سوالهایم جواب دادهشد.<br /><br />خیلی وقتها باید رفت سراغ سرچشمه.Unknownnoreply@blogger.com16tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-24290723608546326792007-10-15T11:54:00.000-07:002007-10-15T12:21:13.524-07:00فرهنگ رقابت را جایگزین فرهنگ انتقاد کنیماین مقاله <a href="http://balatarin.com/permlink/2007/10/15/1152132">«کمکهای مالی به رادیو زمانه اتلاف سرمایه است»</a> را در بالاترین دیدم و باز یاد افتاد که چقدر در فرهنگ ما به کسانی که ساختارسازی میکنند حمله میشود. ساختن یک چیزی مثل زمانه اصلا کار سادهای نیست. گردانندگانش از یک طرف باید بدنبال بودجه باشند، از طرف دیگر دنبال کادر اجرایی و همینطور با هزارویک نویسنده و هنرمند ایرانی سروکله بزنند که هر کدامشان هم منش خودشان را دارند و احتمالا مثل اکثر ایرانیها مفهوم کارحرفهای و توجه به موعدها برایشان خیلی جا افتاده نیست.<br />حالا به تمام اینها انتقادات تند را اضافه کنید و ببینید چه میشود.<br /><br />واقعیتش خودم از زمانی که بالاترین را شروع شد، دیدم که در فضای فرهنگ ایرانی ساختن مجموعههای جدید چقدر سخت است . یک زمانهایی آدم احساس میکند کلی آدم بسیج شدهاند که این تجربه موفق نشود. واقعا همهمان نیاز داریم که بطور فرهنگی دیدمان را عوض کنیم و بجای انتقادهای تند بیشتر به پیشنهادهای سازنده روی بیاوریم. برای پیشنهادهای سازنده هم محدودیتهای طرفمان را باید درک کنیم. اگر هم دیدیم که واقعا دیگر گردانندگان مجموعه کشش را ندارند یک مجموعه دیگر بهتر میآید و همه به آنجا میروند.<br /><br />باور کنید دنیا خیلی بزرگتر از اینهاست. اگر مثلا فکر میکنید رادیو زمانه نمیتواند نظرشما را برآورده کند بروید و یک چیز دیگر درست کنید و مخاطب رادیوزمانه را بدزدید و ببرید. بیشتر بفکر رقابت باشید تا انتقاد.Unknownnoreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-35862348275446421362007-10-06T21:36:00.000-07:002007-10-07T00:08:42.796-07:00بالاترین و نحسی رشد<div style="text-align: right;">یک حرفی معمولا در میان کسانی که تو کار اینترنت و وبسایت هست و به آن میگویند نحسی(بدیمنی) رشد(curse of scalability).<br /><br /><br />این نحسی زمانی پیش میآید که یک وبسایت (یا بطور عمومیتر یک کالا) طرفدار زیادی پیدا میکند و گردانندگان سایت (یاتولیدکنندگان کالا) توانایی فراهم کردن خدمات یا تولید برای آنهمه تقاضا را ندارند. این میتواند بدلایل تکنیکی اتفاق بیفتد یا بدلایل محدودیت نیروی انسانی و منابع مالی.<br /><br /><br />یادم هست که هفت هشت سال پیش که سایت گویا سایت پرطرفداری شدهبود، من از اینکه گردانندگانش در توسعه و بهبودش بیشتر نمیکوشند تعجب میکردم. حالا این بلا سر من و تیم <a href="http://balatarin.com/">بالاترین</a> آمدهاست. آنقدر تقاضا برای بالاترین هست که کمبودهای ما باعث کند شدن رشدش هستند.<br /><br />متاسفانه بالاترین از کمبود نیروی انسانی رنج میبرد که دلیل آنهم عدم منابع مالی است. در یک تخمینی که من یکبار انجام دادم، سه نفر تیم بالاترین که روی بالاترین در وقت آزادشان در سال گذشته کار کردند(شش ماه اول کار بسیار زیاد بود)، جمعا ارزش کار داوطلبانهشان حدود ۶۰۰۰۰ دلار بود.<br /><br />درآمد بالاترین از تبلیغها تنها چیزی حدود ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار در سال گذشته بوده است و خرج سرور هم در همین حدود. البته پس از رفتن به سرور جدید خرج بالاترین بیشتر شده است.<br /><br />متاسفانه گسترش تیم بالاترین و اضافه کردن افراد داوطلب بیشتر خیلی راحت نیست. چون افراد داوطلب به مدیریت و هدایت نیاز دارند و با توجه به پیچیدگی تکنیکی و حساسیتهای حاشیهای راجع به بالاترین این کار نیاز به یک فرد تمام وقت دارد.<br /><br /><br />داشتن فرد دایم هم نیازمند کمکهای مالی است. با توجه به تجربه میدانم که ایرانیها در زمینه کارهای فرهنگی بسختی دستشان به جیبشان میرود برای همین هیچوقت روی سایت بالاترین تقاضای کمک مالی از بینندگان سایت نکردهام.<br /><br />در مورد گرفتن بودجه از سازمانهای بینالمللی یا طرفدار آزادی بیان هم مردد بودهام. چون فکر میکنم استقلال مالی بالاترین برای خیلی از کاربران با ارزش هست. همینطور با تمام باورم به آزادی بیان و رعایت حقوق بشر و آرزویم برای ایرانی بهتر، فردی سیاست پیشه نیستم و میخواهم همچنان بتوانم با اعتماد نفس و قطعیت کامل به هرکسی که به ما گردانندگان سایت، اتهام جهتدهی سیاسی در بالاترین را میزند، بگویم که ما گردانندگان سایت در جهت دادن فضای بالاترین هیچ نقشی نداریم. محتوای بالاترین بطور کامل کاربران آن تعیین میکنند.<br /><br />با توجه به نکات بالا، اگر میخواهید بالاترین همچنان مستقل و باحال بماند، لطفا با تمام کم و کاستیهایش تحملش کنید. مثل گذشته هم به انتقاد بالاترین ادامه دهید. چون بالاخره ما هم از رو میرویم و هر از یک دو هفته به بعضی از مشکلات میرسیم.<br /><br />شخصا من خیلی در چند ماه اخیر وقتم خیلی کم بودهاست. خیلی روزها ساعت ۶:۳۰ بیدار میشوم و تا ساعت ۸ شب کار میکنم. برای همین وقت زیادی برایم نمیماند. ولی وضع همیشه به این شکل نخواهد ماند. قول میدهم هروقت یک وقت حسابی پیدا شود روی بالاترین بگذارم و با رضا و عزیز یک سروسامانی به وضع بالاترین بدهیم.</div>Unknownnoreply@blogger.com23tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-90033003147249218812007-09-21T18:59:00.000-07:002007-09-21T19:02:16.110-07:00سمینار یک روزه درباره اینترنت و ایرانیانفردا یک سمینار یک روزه درباره ایرانیان و اینترنت هست. من هم یک در قسمتی از برنامه صحبت کوتاهی خواهم داشت و بالاترین را معرفی می کنم.<br />این هم لیست برنامه<br /><br /><div style="margin: 1ex;"><div><p align="center"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >San Francisco State University</span></p><p align="center"></p><p align="center"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Iranian Cultural Club presents:</span></p> <p align="center"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:6;" >Iranians on the Internet</span></p> <p align="center"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >A one-day gathering of bloggers and internet gurus of Northern California</span><br /></p> <p align="center"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Saturday, September 22, 2007</span></p> <p align="center"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >9:30 a.m. to 4:00 p.m.</span><br /></p> <p align="center"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >San Francisco State University</span></p> <p align="center"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Rosa Parks Hall, Caesar Chavez Building, 1600 Holloway Avenue, San Francisco, CA</span><br /><br /></p> <ul><p> <span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >9:30 Tea and Chat </span></p></ul> <p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >(Farsi) 10:00 Kickoff Introductions By Omid Memarian & M. Ebrahimi</span></p> <p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >(Farsi) 10:10 Bloggers By</span></p> <ul><ul><ul><p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Ala Hazrat Haj</span><a href="http://www.hajiagha.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Agha</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.balootak.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Baloot</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://photoblog.baraneh.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Baraneh</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.bayramali.blogfa.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Bayramali</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.berkeleyforum.blogspot.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Berkeley Forum</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" > </span><a href="http://nazykaviani.blogspot.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >From Berkeley</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://nimshab.blogspot.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Nimeh Shab</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.memarian.info/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Omid Memarian</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, Saat-Shen </span><a href="http://ttfarsi.blogspot.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Shena dar Shenzar</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" > </span></p></ul></ul></ul> <ul><ul><p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >(English) 11:00 "Gender and Sexuality in Weblogistan," By Sima Shakhsari</span></p></ul></ul> <ul><p> <span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >11:30 Bloggers Answer Questions </span></p></ul> <ul><p> <span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >11:50 Lunch Break </span></p></ul> <p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >(Farsi) 12:15 </span><a href="http://balatarin.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Balatarin</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" > By Mehdi Yahyanejad </span></p> <ul><p> <span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >1:00 Live Music By Hamed Nikpay</span></p></ul> <ul><ul><p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >(English) 1:15 </span><a href="http://iranian.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Iranian.com</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" > By Jahanshah Javid, and <a href="http://iranian.com/" target="_blank">Iranian.com</a> writers</span></p></ul></ul> <ul><ul><p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" > </span><a href="http://www.persiskarim.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Persis Karim</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.iranian.com/bahmani" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Bruce Bahmani</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.arisiletz.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Ari Siletz</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.iranian.com/kaviani" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Nazy Kaviani</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" > </span></p></ul></ul> <ul><ul><p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >(English) 2:15 Remarks by </span><a href="http://www.iranian.com/main/2007/chance-meet" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Dr. Elaheh Enssani</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, Commissioner, City and County of</span></p></ul></ul> <ul><ul><ul><p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >San Francisco, followed by Speech addressing Iranians on Internet, </span><a href="http://www.sfgov.org/site/bdsupvrs_index.asp?id=29087" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Ross Mirkarimi</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, Supervisor, City of San Francisco. </span></p></ul></ul></ul> <p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" > (Farsi) 2:45 Video Conference By </span><a href="http://www.khorshidkhanoom.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Sanam Dowlatshahi of Khorshid Khanoom</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" > </span></p> <ul><p> <span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >3:30 Live Music </span></p></ul> <ul><p> <span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >3:45 Wrap Up</span></p></ul> <ul><p> <span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >4:00 Exit </span></p></ul> <p><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Special Guests & Artists: </span><a href="http://www.bia2.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Bia2.com</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.bebin.tv/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >bebin.tv</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://iranican.net/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Iranican</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >, </span><a href="http://www.kiosk-music.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Arash Sobhani (Kiosk</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >), </span><a href="http://www.hamednikpay.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >Hamed Nikpay</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >; </span><a href="http://parsarts.com/" target="_blank"><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >ParsArts.com</span></a><span style=";font-family:Goudy Old Style;font-size:100%;" >.</span></p> </div> </div>Unknownnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-55594348705518218142007-07-26T11:58:00.000-07:002007-07-26T12:49:43.024-07:00خبررسانی غیر متمرکزمن در یکی دو سال گذشته خیلی به این مطلب فکر کردم که یک عضو کوچک یک جامعه اگر حرف جالبی برای گفتن داشته باشد چگونه می تواند حرفش را بگوید و به بقیه برساند. در سیستم معمول دنیا یک سری روزنامه و مجله هست با سردبیرهای بالا سرشان که میتوانند تصمیم بگیرند آیا از مطلبی خوششان میآید یا نه. اگر آدم معروفی نباشید تقریبا حتی شانس اینکه مطلبتان به زیر دست سردبیر هم برسد صفر است.<br /><br />خوشبختانه وبلاگ ها تا حدی این جو را شکستهاند. منتها مشکل خود وبلاگها هم این بودهاست که عدهای از وبلاگ نویسها معروف میشوند و مردم بیشتر آنها را میخوانند و کسانی که کمتر معروفند هرچند اگرهر از گاهی مطلب خوبی بنویسند کسی آنها را نمیبیند. درست کردن بالاترین تا حدی جواب دادن به این مساله بود. اما بالاترین هم در نوع خودش مشکلاتی دارد. نقش نویسنده مطلب هرچقدر هم که فکر کند مطلبش مهم است منفعلانه است. بقیه باید بیایند و رای دهند. مثلا نویسنده نمیتواند بگوید من مطلب امروزم بهترین مطلب امسالم است و خیلی برایم مهم است که همه اینرا بخوانند.<br /><br /><span style="font-weight: bold;"><a href="http://adoptic.com/">Adoptic</a> </span>قرار است قدمی بجلو بردارد. نقش اطلاع رسانی را غیر متمرکز کند. هر کس بتواند دیگران را در<br />مورد مطلبی که مینویسد خبر کند. اگر هم بقیه خوششان آمد آنها هم میتوانند تعداد بیشتری را خبر کنند.<br /><br />ایده، ایده سادهای است. شمای وبلاگ نویس تبلیغ بقیه را نشان میدهید و وبقیه تبلیغ نوشتههای شما را. مثلا اگر تبلیغ دیگران صدبار در وبسایت شما نشان داده شود، تبلیغ شما هم (فعلا تا زمانی که سیستم پیچیده تر نشده) صد بار در جاهای دیگر نشان داده میشود.<br /><br />هنوز از آنجایی که اول کارش است و خیلی چیزهای دیگر قرار است به Adoptic<br />اضافه شود. عضویتش هم تنها از طریق دعوتنامه عملی است. کسانی که عضو شده اند هم می توانند دعوتنامه بفرستند.<br /><br /><br />اگر سوالی یا پیشنهادی داشتید اینجا بنویسید.Unknownnoreply@blogger.com18tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1267772236470410742007-06-29T19:19:00.000-07:002007-06-29T19:27:12.352-07:00موبایل آیفون<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjHQURM-tkiqDjzPL-nZc935sz1zu41DP1ROXqJTdo6qyttYcZa6zg9i1t2Q3PndX6srfJYFiEKkucBfVRS3A5TihKnqeh3SdfKjBY69enirbe0Fk8FzZv9vzS5sX2QKpAxy6Co/s1600-h/Picture+027.jpg"><img style="cursor: pointer;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjHQURM-tkiqDjzPL-nZc935sz1zu41DP1ROXqJTdo6qyttYcZa6zg9i1t2Q3PndX6srfJYFiEKkucBfVRS3A5TihKnqeh3SdfKjBY69enirbe0Fk8FzZv9vzS5sX2QKpAxy6Co/s200/Picture+027.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5081677018339757586" border="0" /></a><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEifDhSzXekQyzF4l_Kd06O-aWPfYloVk8r1LGd_yP9SwTHEp_Yum-MPJ5kQi8-iKTPUm5v9jXNPACgbmUC_YzBHbyKumchbwiOk_5_xO3kLGUMYKop2BCMFaG8HFCbZ8dvq3UFY/s1600-h/Picture+030.jpg"><img style="cursor: pointer;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEifDhSzXekQyzF4l_Kd06O-aWPfYloVk8r1LGd_yP9SwTHEp_Yum-MPJ5kQi8-iKTPUm5v9jXNPACgbmUC_YzBHbyKumchbwiOk_5_xO3kLGUMYKop2BCMFaG8HFCbZ8dvq3UFY/s320/Picture+030.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5081676739166883330" border="0" /></a><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgPfo-Js9iWRxvjv_Iv60YUZNQ-7lmC9eY8cPAZFaSF9guaa5baeAmjg5J5HtoTVJ6CujJBkf9EBiQ22bx396n7S94BgzFZLJem957HYerxdGhltJ2OCLQYA360nWoa8YMsTL_A/s1600-h/Picture+029.jpg"><img style="margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgPfo-Js9iWRxvjv_Iv60YUZNQ-7lmC9eY8cPAZFaSF9guaa5baeAmjg5J5HtoTVJ6CujJBkf9EBiQ22bx396n7S94BgzFZLJem957HYerxdGhltJ2OCLQYA360nWoa8YMsTL_A/s200/Picture+029.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5081676550188322290" border="0" /></a><br /><p>اینهم صف جلوی فروشگاه اپل نزدیک سرکار من(شمال کالیفرنیا) برای خرید موبایل جدید شرکت اپل است. واقعا این استیو جابز رییس شرکت اپل در بوجود آوردن تب داغ برای محصولات شرکتش فوق العاده است. البته بعد از اینکه در مورد کارهایش در زمان شروع شرکت اپل شنیدم دیگر ازش خوشم نمیآید. بیل گیتزِ مایکروسافت صدبار نسبت به این استیوجابز آدم باشرفی است. بروید فیلم pirates of silicon valley را ببینید.</p> <p> </p> <p>خودمانیم صف <a href="http://adoptic.com/fa">اَداپتیک</a> هم دارد خیلی دراز میشود فقط حیف که صفش در دنیای مجازی است و دیده نمیشود.</p>Unknownnoreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-49414972454829906752007-06-27T17:00:00.001-07:002007-06-27T17:17:22.333-07:00وبسایتی تازه برای وبلاگ نویسهاشاید شما هم زمزمههای این وبسایت جدید را شنیدهاید. انتظار برای وبسایت جدید به پایان میرسد و در کمتر از یک هفته محصول جدید را خواهید دید. <a href="http://adoptic.com/fa">این وبسایت</a> به وبلاگ نویسها و وبسایتهای کوچک کمک می کند که دیگران را در مورد نوشته های جالب خودشان خبر کنند. این سیستم به زیاد شدن خوانندگان وبلاگ کمک میکند و همچنین به خوانندگان امکان این را میدهد که مطالب جالبتر را پیدا کنند. در این سایت نوآوریهای بسیاری شدهاست و امکانات جذابی برای وبلاگنویسها فراهم شدهاست. این سایت قرار است برای زبانهای مختلف سرویس داشته باشد، در حال حاضر تنها بخش فارسی اش راه اندازی می شود.<br /><br />در ابتدا عضویت در سایت تنها از طریق دعوتنامه امکان پذیر خواهد بود. اگر علاقهمند هستید که جز ۱۰۰ وبلاگ اولی باشید که از این محصول استفاده کنید میتوانید با رفتن به <a href="http://adoptic.com/fa">Adoptic</a> و با وارد کردن ایمیل و آدرس وبلاگ خود (در جعبه سبز رنگ) درخواست دعوتنامه کنید. در عرض هفته آینده دعوتنامه برای عضویت شما فرستاده خواهد شد.Unknownnoreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-52699128240593393732007-06-08T09:15:00.000-07:002007-06-08T11:07:43.655-07:00ارزش آدمهای کاردرستیک مدتی کوتاهی است که از دانشگاه آمدهام بیرون و تو این مدت کم خیلی چیزهای جدیدی یاد گرفتهام. یکی از این موارد پی بردن به اهمیت فوقالعاده آدمهای «کاردرست» در جامعه است. <br /><br />خیلی از کارهای بزرگ که در دنیا میبینید با یک تعداد کم آدم کاردرست شروع شده و یا انجام شده که اگر شما هزار نفر آدم معمولی را هم جمع کنید هیچوقت نمیتوانند آن کارها را انجام دهند. مثلا شرکتهای مثل گوگل، اسکایپ یا یوتیوب همه با سه چهار نفر راه انداختهشدهاست. البته تا حدی درست است که کارهای اینترنتی با تعداد آدمهای کمتری قابل انجام هستند ولی اگر موارد دیگری مثل راه انداختن شرکت مایکروسافت و اپل را هم بخوانید وضعیت کم و بیش مشابه است. یعنی تعداد خیلی کمی افراد توانستهاند یک محصول جدید ارایه کنند که شرکتهایی که صد برابر آنها بودهاند نتوانستهاند ارایه کنند. <br /><br />عملا موقعیتهای جدیدی که این افراد برای جامعهشان باز میکنند بسادگی قابل ارزشگذاری نیست.<br /><br />یادم است که یکی دوسال پیش دکتر حداد عادل در جواب خبرنگاری که از او در مورد مشکل فرار مغزها پرسیدهبود گفتهبود که ایران بیش از نیازش تحصیلکرده تولید میکند و حالا اگر نصف اینها هم بروند مشکلی نیست (نقل به مضمون). برخلاف مدل ذهنی حداد عادل که این افراد را تنها بعنوان کسانی که «دانششان» را از ایران میبرند میبیند، مشکل اصلی فرار مغزها این است که اکثر این آدمهایی که از ایران میروند آدمهای باعرضه و کاردرستی هستند که میتوانند درهایی جدیدی بر روی جامعه باز کنند و جای این افراد را هزاران نفر متوسط دیگر پر نخواهند کرد.Unknownnoreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-38460938167641060432007-06-08T09:08:00.000-07:002007-06-08T09:13:49.311-07:00یک نوشته کوتاهنوشته قبلی وبلاگم را برداشتم که جوابی بود به کاری که هودر کرده بود، چون فکر کنم به روح وبلاگم لطمه زده بود و جوابی که از طرف بالاترین داده شده بود برای شفاف سازی موضوع کافی بود. <br /><br />کم کم هم وبلاگم را از دوباره شروع میکنم و تقریبا می دانم که در این زندگی دوباره اش در مورد چی می خواهم بنویسم. <br /><br />پ.ن. کسی می داند که چطور می توانم تحت ویندوز اکس پی نیم فاصله تایپ کنم. خدا یا بیل گیتز یا مبدع نیم فاصله را لعنت کند.Unknownnoreply@blogger.com11tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1170890888592628372007-02-07T15:19:00.000-08:002007-02-07T15:28:09.396-08:00برنامه وبلاگ نویسان شمال کالیفرنیااعلامیه برنامه میزگرد وبلاگ نویسها را در پایین آورده ام. برنامه برای همه عموم آزاد است. <br /><br /><div class="englishtext"><br /> Blogging in Persian: the Joys and the Challenges<br /><br />In the past few years, blogging has become a very popular activity among Iranians living in Iran or abroad. There are many Persian blogs written by Iranians or Iranian-Americans in the US. They cover wide range of issues including daily challenges as an immigrant, Iran-US politics, and personal and emotional issues in daily life. <br /><br />Blogging in Persian is an interesting and unique experience. In less than a minute of writing a piece, the author reaches out to people who live in all corners of the world. There are few immigrant communities with such a wide spread and vibrant blogging community. This creates its challenges too. Readers have widely different backgrounds, and every written piece can get subjected to widely different interpretations. This can create misunderstandings and tension between the blog author and the readers. <br /><br />In our panel, we will have four bloggers from Bay area who would discuss their experience as a blogger:<br /> <br /> http://omidmemarian.blogspot.com<br /> http://balootak.com<br />http://mehran1978.blogspot.com<br /> http://zharf.blogspot.com<br /> <br />There will be a moderated discussion with time for questions and answers.<br /> <br />The talks will be in Persian and open to public.<br /><br />Time: 4pm to 6pm<br /><br />Date: Saturday, February 10th<br /><br />Location: Havana Room, GCC building, Stanford University<br />Address: 750 Escondido Road, Stanford, CA 94305<br />Note: If you are coming from outside the campus, please note that you have to take "Campus Drive Rd" instead of "Stanford Avenue" to come to "750 Escondido Road" due to road block on <br />Escondido Ave. <br /><br /></div><br /><br /><br />توجه: اگر شما وبلاگ نویس هستید، میتوانید یک ساعت زودتر به برنامه بیایید تا فرصت بیشتری برای صحبت با بقیه وبلاگ نویسها داشته باشید. اگر هم قرار است بیایید، لطفا تبلیغ برنامه را هم روی وبلاگتان بکنید.Unknownnoreply@blogger.com6tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1170693868183683262007-02-05T08:41:00.000-08:002007-02-05T08:44:28.466-08:00وبلاگ نویسهای ناحیه شمال کالیفرنیا کنار هم می آیندمن در تدارک کنار هم آوردن وبلاگ نویسهای ناحیه سانفرانسیسکو در دانشگاه استنفورد برای شنبه ۱۰ فوریه هستم. اگر وبلاگ نویس هستید و میتوانید به برنامه بیایید به من ایمیل بزنید. ایمیلم mehdi31415 در yahoo دات com.Unknownnoreply@blogger.com7tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1170485234443001412007-02-02T22:43:00.000-08:002007-02-02T22:47:14.780-08:00اعتراض به فیلترینگ بالاتریننمیخواهم کارهای بالاترین را با اینجا قاطی کنم ولی چه کنم که نمیشود چون بالاترین فیلتر شده است و سعیمان این است که با اعتراض از فیلتر درش بیاوریم. اینرا در وبلاگ بالاترین نوشتم:<br /><br /><blockquote><br />اقدام سراسری برای اعتراض به فیلترینگ بالاترین<br />۱۴ بهمن ۱۳۸۵<br />مهدی<br /><br />همانطور که اطلاع دارید شرکت فناوری اطلاعات شروع به فیلتر بالاترین کرده است. خیلی از کاربران پیشنهاد دادند که ما فعلا راه تماس با واحد فیلترینک شرکت فناوری اطلاعات را آزمایش کنیم چون وبسایتهایی بودهاند که با اعتراض باز شدهاند. بیایید و همه باهم به شرکت فناوری اطلاعات تلفن و ایمیل بزنیم.<br /><br />اگر تلفن کردید، استدلالهای زیر شاید کمک بکند که از جایی شروع بکنید:<br />۱) نفس محدود کردن اطلاعات و اینترنت به پیشرفت ایران صدمه خواهد زد.<br />۲) بالاترین از نظر فناوری اینترنتی در فضای اینترنت ایران اهمیت دارد و وجودش به ایجاد رقابت بیشتر و بهتر شدن وبسایتهای ایرانی کمک خواهدکرد.<br />۳) بالاترین لینکهای متنوع دارد و لینکهای سیاسی تنها بخشی از لینکهای کاربران را تشکلیل میدهند.<br />۴) وبسایت بالاترین سیاسی نیست و هیچ خط مشی سیاسی چه آشکار و چه پنهان ندارد.<br /><br />شماره تلفنهای تماس اعلام شده شرکت فناوری اطلاعات: ۸۸۰۳۱۵۰۹-۸۸۰۳۱۵۳۰<br />و ایمیل<br />filter@dci.ir<br />لطفا اگر حتی خارج از کشور هستید، شما هم تماس بگیرید و به فیلترشدن بالاترین اعتراض کنید.<br />لطفا اگر تلفن یا ایمیل زدید در قسمت نظرات اینجا بنویسید که بقیه هم تشویق شوند که زنگ بزنند.<br /><br />اگر وبلاگ دارید لطفا این مطلب را در وبلاگتان انعکاس دهید چون که وبلاگ بالاترین هم فیلتر شده است.<br />این راه را امتحان خواهیم کرد. اگر کار کرد که چه عالی. اگر نکرد خوب راههای دیگری را امتحان خواهیم کرد. ولی در هر صورت ما نصفه کاربرانمان در ایران را فراموش نخواهیم کرد.<br /></blockquote>Unknownnoreply@blogger.com12tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1166819634178018582006-12-22T12:31:00.000-08:002006-12-22T15:57:45.080-08:00بازی شب یلدامن را انار دعوت کرده که بازی شب یلدا را بکنم هر چند که شب یلدا گذشته. ظاهرا باید ۵ تا چیز که خوانندهها نمیدانند درباره خودم بگویم:<br /><br />۱- بعضی کارها است که من فقط یک سال یا دو سال انجامشان میدهم و بعد ولشان میکنم. چون عمر کوتاه است و وقت کم است. مثلا پادکست را بعد از یک سال ول کردم. فعالیتهایم را در<a href="http://www.isg-mit.org/"> اینجا</a> و <a href="http://knowdiff.net/">اینجا </a>بعد از دوسال رها کردم. نمیدانم این وبلاگ را هم جزو این دسته بگذارم یا نه. <br /><br />۲- من در تمام مدت دبیرستان مبصر بودم. ولی در مبصریم مثل رییسجمهوری خاتمی تنها محبوبیت داشتم و نه عرضه یا قدرت. زورم به معاونم هم نمیرسید که برایم خودم که همیشه جیم میزدم غیبت نزند. یکبار هم میخواستم قدبلندها را بفرستم ته کلاس با یکیشان دعوایم شد و طرف گازم گرفت. یک بار دیگر هم یکی از قلدرهای کلاس بدلیل اینکه برایش غیبت زدم غذایم را بزور گرفت و خورد. <br /> <br />۳- در طول دبستان شش بار مدرسهام بدلیل نقل و مکان عوض شد. فکر کنم برای همین است که به هیچ جا دنیا تعلق خاطری ندارم. اگر با کسی هم دوست شوم برای همیشه باهاش دوستم ولی سعی نمیکنم بعد از رفتنم از جایی تماسهایم را حفظ کنم (حداقل در دنیای قبل ارکات). ولی اگر از دوباره ببینمشان به همان اندازه قبل دوستشان دارم. <br /><br /> ۴- اول راهنمایی که بودم اکباتان زندگی میکردیم برای اینکه پول سرویس را صرفهجویی کنیم، هر روز خواهرم را که دوم دبستانی بود روی ترک دوچرخه از مدرسه بر میگرداندم. بعدش خودم میرفتم مدرسه. یکبار هم بین فاز یک و دو بدلیل خاکی که همیشه روی اسفالت بود بدجور خوردیم زمین و گریه و زاری... هنوز هم دوچرخه وسیله اصلی رفت و آمدم است.<br /><br /> ۵- من سالهاست که دیگر ساعت نمیبندم.Unknownnoreply@blogger.com20tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1165479117462775022006-12-07T00:10:00.000-08:002006-12-07T00:11:57.770-08:00اقتصاد بازیها مجازیدیشب به یک میزگرد رفتم تا در مورد اقتصاد بازیهای آنلاین گوش کنم. کلی اتفاقهای جالب دارد میافتد که من خبر نداشتم . میدانستم که بعضی از این بازیها پول رایج بازی قابل تبدیل به دلار است. اما نمیدانستم که مثلا کسانی هستند که یک عده بچه را در کشورهای جهان سوم اجیر میکنند تا از صبح تا شب در این بازیهای آنلاین گنج یا طلاهای مخفی در بازی را پیدا کنند و جمع کنند. آخر شب همه اینها را به یک مال خر میدهند که میرود و او آنها را به پول تبدیل میکند. <br /><br />یک مورد بامزه: در کره جنوبی یک فردی شمشیر نادری را در بازی بقیمت یکی دوهزار دلار میخرد. بعد از یک ماه سازندگان بازی تصمیم میگیرند تعداد بیشتری از آن شمشیر در بازی داشتهباشند در نتیجه قیمت شمشیر مذکور شدیدا افت میکند. آن فرد به دادگاه بخاطر این کار شرکت سازنده بازی شکایت کرده است. <br /><br />یک عدهای آدم در این بازیها هستند معروف به ebayers. اینها آدمهایی هستند که کاملا در بازی تازه وارد هستند ولی با دادن دلار یک سری چیز سطح بالا در بازی خریدهاند که بطور معمول تنها پس روزها بازی امکان بدست آوردنشان وجود دارد. <br /><br />یک موردی که سازندگان این بازیها در طراحی در نظر دارند که چگونه سیستم کلا از دستشان در نرود. مثلا در یک بازی جنگی یک بازیگر با تجربه دم دری که بازیکنان جدید وارد بازی میشوند (در فضای بازی) ایستادهبوده و هر کس به بازی قدم میگذاشته را همان لحظه میکشته. تصور کنید که این کاربر چه صدمهای به جذب کاربران جدید به بازی وارد کردهاست. برای حل این نوع مشکل بیشتر بازیهای این شکلی فضای جداگانهای برای بازیکنان تازه وارد دارند تا مطمئن شوند که افراد جدید وقت برای تمرین دارند.Unknownnoreply@blogger.com7tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1165298335880256542006-12-04T21:53:00.000-08:002006-12-07T07:32:08.860-08:00دو فیلم از جولیا جنتسدیشب فیلم غمگین <strike>صوفیا</strike> سوفی شول<a href="http://www.sophieschollmovie.com/"> (Sophie Scholl)</a> را که در مورد <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/White_Rose">یک گروه دانشجویی </a>در زمان هیلتر است را دیدم. اگر فیلم گیرتان آمد ببینیدش. خیلی از فیلم را در دنیای امروز هم پیدا خواهیدکرد. مخصوصا این <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Roland_Freisler">شخصیت فیلم </a>را. <br /><br />این دومین فیلمی بود که با بازی جولیا جنتس (Julia Jentsch) میدیدم. فیلم دیگرش فیلم «درس دهنده»<a href="http://www.imdb.com/title/tt0408777/"> (Edukators)</a> بود که با تمام خوب بودنش چندان سروصدایی در آمریکا نکرد. فکر کنم بخاطر تیزر ضعیفش بود. فیلم درباره سه فعال سیاسی است که برای تفریح به ویلاهای پولدارها که برای تفریحات رفتهاند میروند و همه اثاث را بهم میریزند. بعدش هم یک یاداشت میگذارند که «زمان شما به سر آمدهاست». فیلمش کاری را که فیلم خیالپردازان<a href="http://www.imdb.com/title/tt0309987/"> (The Dreamers)</a> میخواست بکند ولی نتوانست، را میکند.Unknownnoreply@blogger.com6tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1165023630270758572006-12-01T17:38:00.000-08:002006-12-01T17:40:30.986-08:00چگونه خط خطی و پاره کردن کاغذ جذاب می شود؟این مطلب از هژیر است:<br /><br /><blockquote><br /><br />فرض کنید به چند نفر یک کار حوصله سر بر و بیمعنا داده ایم , مثلا خط خطی کردن کاغذ و سپس پاره کردن و دور ریختن آن. در پایان به نیمی از این افراد برای زمانی که سر این کار گذاشته اند پولی میدهیم و به نیمه دیگر هیچ پولی نمیدهیم. بعد از چند ماه از دو گروه میپرسیم که چقدر این کار (خط خطی و پاره کردن کاغذ) را جذاب یافته اند؟ به نظر شما کدام گروه کار را جذابتر مییابد؟ آنهایی که پول گرفته اند یا آنهایی که کار را بدون پاداش انجام داده اند؟<br />آزمایشهایی شبیه به این در دهه 50-60 انجام شده و نتایج جالب آن روانشناسان را به یکی از اصول مهم این علم راهنمایی کرد. در آزمایش بالا افرادی که هیچ پولی دریافت نکرده اند کار مربوطه را جذابتر ارزیابی میکنند تا آنهایی که برای این کار پول گرفته اند. چرا؟ فرضیه "ادراکات ناهمگون" بیان میکند که انسانها در مواجهه با اطلاعات و ادراکات متناقض یا ناهمگون با تصویر فرد از شخصیت خودش در جهت کاهش این ناهمگونی تلاش میکنند. در مثال بالا, افرادی که پول نگرفته اند دچار این تناقض درونی میشوند که "چرا ما مجانا کار به این احمقانه ای انجام داده ایم و وقت خود را تلف کرده ایم؟". برای رفع این ناهمگونی این افراد ناخودآگاه به خود میقبولانند که خط خطی و پاره کردن کاغذ کار چندان بدی هم نبوده و تا حدی جذاب است. در مقابل کسانی که برای این کار پول گرفته اند دلیلی برای تناقض ذهنی ندارند: آنها پولی گرفته اند و در مقابل کاری را انجام داده اند. <br />این مکانیزم در توضیح بسیاری از وقایع اجتماعی و سیاسی قابل استفاده است. "ادراکات ناهمگون" به توضیح این امر کمک میکند که ما معمولا خبرهایی را که در تناقض با مدل ذهنی خودمان است جدی نمیگیریم و یا غلط میدانیم. با غلط دانستن اطلاعات متناقض ما میتوانیم ناهمگونی مدل ذهنی خود با ورودیهای به ذهنمان را رفع کنیم. برای مثال بیشتر ایرانیان آمار رسمی مربوط به تعداد ایرانیان مقیم آمریکا را که به تخمین 400000 نفر اشاره میکند جدی نمیگیرند چرا که شایعاتی که چند میلیون ایرانی را مقیم آمریکا میداند با سایر قسمتهای مدل ذهنی ایرانیان در مورد تعداد و دستاوردهای ایرانی-آمریکایی ها همخوانی بهتری دارد. این در حالی است که از نظر روش شناسی آماری, آمار رسمی سرشماری آمریکا معتبر ترین منبع موجود است. بحث در مورد تعداد ایرانیان مقیم آمریکا موضوعی نسبتا پیچیده است که بحثی جداگانه میطلبد, توجه مثال به این موضوع است که ما در توجه به داده های مختلف, آنهایی را که با مدل ذهنی خودمان همخوانی ندارند بیرون میریزیم.<br />تاثیر جالبتر ادراکات ناهمگون در تغییر شخصیت ما برای رفع این ناهمگونیهاست. مثلا به تاثیر دروغ گفتن بر شخصیت افراد توجه کنید. کسی که دروغ میگوید دچار یک تناقض درونی بین گفتار خود و اعتقادات درونی خود میشود. برای رفع این تناقض فرد میتواند صحبتهای خود را علنا رد کند یا اعتقادات و شخصیت خود را به سمت همخوانی با صحبتهای دروغ تغییر دهد. اگر رد کردن صحبتها به هر دلیلی ممکن نباشد, ناخودآگاه فرد به مرور شخصیت خود را تغییر داده و دروغهای خود را باور میکنند. این مکانیزم در تضعیف پایه های اخلاقی عملکرد سیاستمداران اهمیت بسیار دارد: در ابتدا بسیاری از سیاستمداران با معیارهای اخلاقی متعالی یا حتی ایده آل گرایانه وارد حوزه سیاست میشوند. اما نیاز به واقعگرا بودن و مصالحه در کار سیاست موجب میشود که در بسیاری موارد آگاهانه از معیارهای خود عدول کنند. این تخطی ها از معیارهای اخلاقی عموما حساب شده و بر پایه مصلحت سنجی انجام میشود و چه بسا در جای خود قابل توجیه باشد. اما در عین حال این امر به افزایش تناقض درونی افراد انجامیده و به طور ناخودآگاه معیارهای اخلاقی آنها را تغییر میدهد. پس از چند سال ممکن است سیاستمدار مربوطه معیارهای اخلاقی اولیه خود را کاملا از دست داده باشد و با معیارهای جدیدی تصمیم بگیرد. در این شرایط نیز هنوز هر تصمیم بر پایه مصلحت سنجی های طبیعی کار سیاسی انجام میشود, اما اینبار با معیارهایی بسیار متفاوت از استانداردهای فرد در حین ورود به سیاست و چه بسا وی دست به اعمال و تصمیماتی بزند که از خطوط قرمز ابتدایی خودش کاملا رد میشود. <br />این فرایند فقط مختص به سیاستمداران نیست و هرکدام از ما در زندگی روزمره تصمیماتی میگیرد که در صورت عدم همخوانی با اصول فکری ما, ناخودآگاه کمی شخصیتمان را تغییر داده و آنرا به سمت قابل توجیه کردن تصمیمات ناهمگون سوق میدهد. توجه به این سازوکار خصوصا برای افراد عملگرا و واقعگرا مهم است چرا که واقعگرایی هم بر پایه اصولی ارزشی نهاده شده که تحت فشار تناقضات ناشی از مصلحت جویی در تصمیمات روزمره فرسایش می یابند.<br /></blockquote>Unknownnoreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1164788313889064402006-11-29T00:13:00.000-08:002006-11-29T00:18:34.273-08:00چند چیز کوچکلطفا اگر سوالی مهمی از من داشتید لطفا در قسمت نظرات ننویسید و بهم ایمیل بزنید چون ممکن است در میان نظرات دیگر گم شود یا من یادم برود جواب بدهم. ایمیلم سمت چپ پایین صفحه است. من همه ایمیلهایی را که خواسته مشخصی داشتهباشند(یعنی جواب بخواهند) را بدون استثنا جواب میدهم حتی اگر یکی دوهفته بگذرد. راهم هم این است که تا ایمیلی را جواب ندهم از inbox خارجش نمیکنم. اگر هم شما ایمیلی زدهاید که من جواب ندادهام بدانید که یا بطور اتوماتیک رفته بین ایمیلهای اسپم یا اینکه اشتباهی ایمیل به دوست پسر یا دوست دخترتان را به من فرستادید و من از جواب دادن معذور بودهام. <br /><br />یک سوال چند روز قبل در کامنتها شدهبود که من فرصت نکردم جواب بدهم و چون بعید میدانم خوانندگان قسمت نظرات قبلی را چک کنند اینجا جواب میدهم:<br />۱- در مورد قطعنامه ی پیشنهادی تحریم ایران که در بند15 دانشجویان ایرانی رو از تحصیل در امریکا محروم میکنه چیزی ننوشته اید؟ دوست دارم نظر شما رو بدونم راستش من امسال یا سال اینده قصد اپلای دارم ، چقد این تحریم به نظر شما عملیه؟<br />جواب: چیزی ننوشتهام. واقعیتش نمیدانم چقدر روی ویزای دانشجویی تاثیر بگذارد و از این چیزی که هست بدترش بکند. <br /><br />راستی فرصت نشدهبود که از شماهایی که به پادکست هفتگی در مسابقه دویچه رای دادید تشکر کنم. پادکست هفتگی که چند ماهی بود خاموش بود بر اساس تعداد رای اول شد(قضیه بی شباهت به اون نماینده کنگره آمریکا از میسوری که بعد از مرگش مردم از دوباره به کنگره انتخابش کردند نبود). منتها از آنجا که مسابقه دویچه تعداد رای را به هیچ حساب میکند از جایزه خبری نشد تنها برای ما لوگویشان را فرستادند که بگذاریم توی وبسایتمان. ما هم گفتیم زرشک. <br /><br />پ.ن. میدانم که همهتان کنجکاو آن ایمیل اشتباهی به دوستدختر یا دوست پسرید، آخرش از ملت ویدیو دوستِ ابراهیمی انتظار دیگری نمیرود. نه من ایمیل اشتباهی این شکلی دریافت نکردم ولی یک بار سه تا SMS انگلیسی اشتباهی بفاصله کمی از هم از یک همکارم دریافت کردهام که میگفت:«عزیزم خوش میگذره؟». خودش فهمید و فردایش از من کلی معذرت خواست من هم دیگر نپرسیدم این عزیزم داشت چه غلطی میکرد که مدام نیاز به اینهمه پرسش داشت.Unknownnoreply@blogger.com3tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1164348948995961582006-11-25T18:14:00.000-08:002006-11-25T18:21:12.943-08:00مقصر کیست؟ مهم نیست!- قسمت دوماین مطلب را هژیر نوشته:<br /><br /><blockquote><br /><br />مقصر کیست؟ مهم نیست!- قسمت دوم<br />نوشته هژیر<br /><br />استدلال نوشته قبلی بر این پایه بود که تحقیقات روانشناسی نشان میدهد از یک طرف عوامل محیطی مهمترین تعیین کننده تصمیمات و عملکرد ماست، و از طرف دیگر ما در قضاوت در مورد دیگران به این موضوع توجه نداریم و عموما شخصیت افراد را مهمترین عامل تصمیمات و اتفاقات اطراف خود میدانیم. در این نوشته به بعضی نتایج عملی بحث قبل میپردازم.<br />آگاهی به "خطای بنیادین در نسبت دادن" با کمک به درک بهتر نظرات افراد جامعه و واقعبین کردن خود ما ، ما را توانمندتر میکند. برای مثال به نظر من این خطا جز دلایل سیاه و سفید شدن دید بسیاری از مردم نسبت به سیاستمداران میباشد. حضور سیاستمداران در مرکز تصمیمگیری موجب میشود که مردم آنها را به عنوان مهمترین عامل تصمیمات بزرگ و کوچک کشوری و جهانی دیده و تمامی خشم یا شادی خود از نتایج این تصمیمات را متوجه این سیاستمداران کنند. کار به اینجا خاتمه نمیابد: این قطبی شدن نظرات و گره خوردن قضاوت در مورد افراد با احساسات موجب میشود که به سرعت برچسب دیو یا فرشته بر پیشانی هر سیاستمداری چسبانده شود و پس از آن تصمیمات افراد بر اساس این برچسب سنجیده شود. برای مثال بسیاری از مخالفین آقای بوش یا آقای احمدینژاد، کم و بیش مستقل از موضوع، هر تصمیم این سیاستمداران را بد ارزیابی میکنند. <br /><br />نتیجه دیگر "خطای بنیادین در نسبت دادن" این است که عموم مردم راه حل مشکلات را در تعویض یا حذف افراد میبینند. در این دیدگاه از آنجا که "ریشه" تصمیمات بد در شخصیت فاسد سیاستمدارنهفته شده، راه حل مشکلات نیز باید در تغییر آنها جستجو شود. مثلا اگر نظام تصمیمگیری در ایران استبداد زده است، مشکل آن در وجود شخص شاه دیده میشود، و لذا با شعار "مرگ بر شاه" به گزینه انقلاب رجوع میکنیم. از دید مخالفین جمهوری اسلامی شرط لازم (واز دید بعضی کافی) برای حل مسایل ایران خلع سیاستمداران فعلی است. از نظر بسیاری ریشه مشکلات اسراییل و فلسطین در وجود شارون، اسد، مشعل، اولمرت، ناتانیاهو، یا نصرالله خوابیده است، همانطور که برای ریشه کن کردن تروریزم باید بن لادن را کشت.<br /><br /> اولین نتیجه چنین دیدگاهی این است که ریشه های ساختاری و محیطی مشکلات کمتر مورد بررسی قرار میگیرند و لذا جایگزینان سیاستمداران مخلوع نیز قبل از به دست گرفتن قدرت توجهی به ایجاد راهکارهای جدید نکرده اند و با ورود به حیطه تصمیمگیری ناگهان در مقابل مشکلات پیچیده خود را ناآماده مییابند. نتیجه دیگر این دیدگاه ایجاد بدبینی به افراد، افزایش خشونت، نفرت، و عدم درک متقابل از دیگران است، که عموما خود به پیچیده تر شدن مسایل کمک میکند. در نهایت چنین دیدگاهی توانایی ما برای تاثیرگذاری بر محیط اطراف راتضعیف میکند: یا افراد درست سرکار هستند که در آن صورت دیگر مشکلی وجود ندارد، یا افراد بدی سر کار هستند که در آن صورت کاری از دست ما برنمیآید مگر تلاش برای براندازی دستاندرکاران فعلی. به عبارت دیگر، عدم توجه به شرایط محیطی تصمیمگیری و محدودیتهایی که این شرایط بر سیاستگزار تحمیل میکند، موجب میشود که ما ریشه مشکلات را در اشخاص ببینیم، لذا به سرعت شخصیت آنها را زیر سوال برده و راه حل را تغییر این افراد بدانیم. بدین ترتیب نه تنها ما چشمان خود را بر دلایل مهمتر مشکلات میبندیم و لذا حرف چندانی در راهکارهای موثر حل آنها نداریم، بلکه درهای گفتگو و درک متقابل را نیز بین خود وسیاستمدار مربوطه میبندیم. بدون وجود ارتباط دوطرفه ما در فظای ذهنی انعطاف ناپذیری که بر پایه این مدل ناکارا بنا شده گرفتار میشویم، با عصبانیت همه مشکلات را ناشی از افراد فاسد میبینیم، و غصه، فحاشی، یا انقلاب تنها راهکارهای مورد قبول ما باقی میماند. یافتن مثالهایی از این شرایط غم انگیز آسان است، فقط کافیست به کامنتهای خشونتبار و شخصی بعضی وبلاگها نگاهی بیندازیم.<br /><br />مقابله با "خطای بنیادین در نسبت دادن" چندان هم مشکل نیست. کافیست در بررسی اتفاقات و مشکلات سهم کمتری به شخصیت و اخلاق فرد تصمیمگیرنده اختصاص دهیم و در عوض به دنبال دلایل ساختاری و محیطی رفتار بگردیم. برای راحتتر کردن کار میتوانیم فرض کنیم که همه آدمها کم و بیش شخصیت مشابهی دارند و اگر هرکدام در جای دیگری قرار داشته باشند، عملکرد نسبتا مشابهی خواهد داشت. هرچند که این فرض کاملا دقیق نیست، اما هم به واقعیت نزدیکتر است، و هم نتایج جانبی منفی آن محدودتر میباشد. برای مثال در نقد شرایط فعلی ایران فرض کنیم که همه صاحب منصبان در ساختار فعلی حکومت ایران در یک لحظه با کاندیداهای مورد نظر ما از اقصی نقاط جهان عوض شده اند، حالا ریشه مشکلات این حکومت را در چه چیز میبینیم؟ چه مسیر اجرایی ای برای حل مشکلات ایران پیشنهاد میکنیم؟ نظرات ما با این مفروضات احتمالا سازنده تر بوده و بجای تمرکز بر افراد، به مشکلات و راهکارهای ساختاری متمرکز خواهد بود.<br /><br />یک نکته نهایی: توجه به دلایل ساختاری و محیطی تصمیمات به معنای نفی اختیار افراد یا سلب مسوولیت اخلاقی و شستن گناه گناهکاران نیست. هر فردی در مورد تصمیمات خود از مقداری اختیار برخوردار است که در مقابل نتایج آن اخلاقا پاسخگو است. بدین ترتیب افرادی که در تصمیمات کلان سهیم هستند به واسطه دامنه تاثیرگذاری تصمیماتشان کماکان بار اخلاقی سنگینی به دوش میکشند.<br /></blockquote>Unknownnoreply@blogger.com8tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1164348839437140462006-11-23T22:09:00.000-08:002006-11-23T22:16:27.503-08:00مقصر کیست؟ مهم نیست!این مطلب را هژیر فرستاده:<br /><br /><blockquote><br />مقصر کیست؟ مهم نیست!- قسمت اول<br />نوشته هژیر<br /><br />فرض کنید شما در اتاقی نشسته اید و اهرمی را در دست دارید که با فشردن آن به درجات مختلف به فردی بیگناه در اتاق کناری شوک الکتریکی وارد میشود. یک دکتر هم در کنار شما نشسته و با وجود ضجه های فرد مذبور شما را به ادامه کار و بالابردن شوک تشویق میکند چرا که آنرا برای آزمایشی پزشکی لازم میداند. شما مجبور به شرکت در این آزمایش نیستید و هر لحظه میتوانید اتاق را ترک کنید. آیا شما در این آزمایش همکاری خواهید کرد یا به آزمایش اعتراض کرده و آنرا بدون وارد کردن شوک به فرد بیگناه ترک میکنید؟ <br /><br />اگر شخصا با این آزمایش همراهی نمیکنید، چه نظری دارید در مورد اخلاق و درجه انسانیت کسی که در این آزمایش شرکت میکند و تا بالاترین ولتاژها که حتی با خطر مرگ همراه است به شوک دادن به فرد بیگناه ادامه میدهد؟ آیا چنین فردی از نظر شما انسانی عادی و طبیعی است یا به طور بالقوه جز جانیان بالفطره تاریخ است که خوشبختانه قدرتی در دست ندارد؟<br /><br />سوالها را جدی میپرسم، اگر جواب نداده اید، قبل از خواندن قسمت بعد به آنها فکر کنید.<br /><br />خوشبختانه جواب دقیقی در مورد عملکرد افراد مختلف در این شرایط وجود دارد. حدود چهار دهه پیش استنلی میلگرام، از اساتید دانشگاه ییل، آزمایش بالا را به اجرا گذارد. نتیجه آزمایش برای خود او هم خیره کننده بود: حدود 65% شرکت کنندگان در آزمایش تا بالاترین درجه شوک (450 ولت) به شکنجه فرد بیگناه در اتاق بغلی ادامه دادند (البته در حقیقت هیچ شوکی در کار نبود و هنرپیشه ای در اتاق بغلی ادای شکنجه شدن را در می آورد). <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Milgram_experiment">نتایج آزمایش </a>شوکه کننده بود خصوصا که این نتیجه کلی در کشورهای مختلف و توسط آزمایشگران متفاوت تایید و تکرار شد. به طور خلاصه این آزمایش نشان میدهد انسانها به شدت از مقامات و افراد صاحب نفوذ طبعیت میکنند، و این امر ربط چندانی به فرهنگ، جنسیت، وضع اقتصادی و سایر مشخصات معمول افراد ندارد.<br /> <br />نتایج <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Stanford_prison_experiment">آزمایشی دیگر </a>در دانشگاه استنفورد در همین رابطه قابل توجه است. 24 دانشجوی دانشگاه به صورت تصادفی به دوگروه تقسیم شدند، نیمی نقش زندانی را پذیرفتند و نیمی نقش زندانبان. قرار بود این دانشجویان به مدت دو هفته در یک زندان آزمایشی (زیرزمین دانشکده روانشناسی دانشگاه) با هم زندگی کنند. به زندانبانان گفته شد که باید زندان نمایشی را کنترل کنند و اختیار انتخاب نحوه کار به خود آنها داده شد. نتایج آزمایش چنان خشونتبار بود که آزمایش بعد از شش روزمتوقف شد: دانشجویان زندانبان به انواع کارهای خشن و آزار و اذیت زندانیان اقدام کردند: از تنبیه بدنی، دریغ کردن مستراح، فرستادن به سلول انفرادی تا گرفتن ملافه و لباس افراد. زندانیان نیز نقش خود را پذیرفته و کاملا تسلیم شدند و بسیاری دچار افسردگی و مشکلات روحی دیگر گشتند. به طور خلاصه دانشجویان برجسته دانشگاه استنفورد به سرعت بدترین رفتارهای قابل مشاهده در میان جانیان و پلیسهای خشن در زندانها را بین خودشان بازسازی کردند.<br />این دو آزمایش مثالهاییست از یک واقعیت بسیار بنیادین در مورد عملکرد انسانها: عوامل محیطی در تعیین رفتار ما نقشی بسیار اساسی بازی میکنند. به عبارت دیگر اختیار (به معنای توانایی انتخاب آزادانه) افراد در تصمیم و عمل خیلی محدود است.<br /><br /> اهمیت این موضوع در سایه یکی دیگر از یافته های بنیادین علم روانشناسی بیشتر میشود: آزمایشهای بسیار وجود <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Fundamental_attribution_error">خطای بنیادین در نسبت دادن</a>" را در انسانها نشان داده اند. به زبان ساده انسانها در علتیابی اتفاقات و حوادث مختلف فرض میکنند که مردم آزادانه تصمیم گرفته و مسؤول هستند، و در ارزیابی آنها نقش عوامل محیطی بسیار کم است (در مقابل در توضیح رفتار خودشان، افراد وزن مناسبی به عوامل محیطی میدهند و اختیار خود را کم میدانند). به طور خلاصه تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که از یک طرف عوامل محیطی مهمترین تعیین کننده تصمیمات و عملکرد ماست، و از طرف دیگر ما در قضاوت در مورد دیگران به این موضوع توجه نداریم و عموما شخصیت افراد را مهمترین عامل تصمیمات و اتفاقات اطراف خود میدانیم.<br /><br />در قسمت دوم این نوشته به بعضی از نتایج این موضوع در دنیای سیاست اشاره میکنم. در ضمن، اگر فردی را که به دادن شوک الکتریکی تا بالاترین حد ادامه میدهد جانی بالفطره شماردید، ایده خوبی است اگر در تعریف خود از جانی بالفطره تجدید نظر کنید، هرچه باشد به طور آماری بیش از نیمی از خوانندگان ( از جمله نویسنده و خود شما) این متن جز این گروه قرار خواهند گرفت.<br /><br /><br /></blockquote>Unknownnoreply@blogger.com9tag:blogger.com,1999:blog-6168174.post-1163835180227798842006-11-17T23:24:00.000-08:002006-11-18T10:59:16.370-08:00معجزه افکارعمومی در آمریکا<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://photos1.blogger.com/blogger/5884/154/1600/normanabrams.0.png"><img style="float:left; margin:0 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;" src="http://photos1.blogger.com/blogger/5884/154/320/normanabrams.0.png" border="0" alt="" /></a><br /><br />همیشه برایم جالب بوده که فشار افکارعمومی در آمریکا چه میتواند بکند. <br /><br />روز اول بعد از ماجرای خشونت نابجای پلیس در مورد مصطفی طباطبایینژاد، رییس دانشگاه UCLA <a href="http://www.law.ucla.edu/home/index.asp?page=389">نورمن آبرام </a>یک بیانیه کوتاه دوپاراگرافی گوشه وبسایت دانشگاه گذاشت که عملا میگفت که پلیس بخاطر حفظ جان بقیه دانشجویان سخت میگیرد و گفت که به پلیس گفته که در این واقعه تحقیق کند. من وقتی که نوشته را خواندم سریع متوجه شدم که این آقای نورمن آبرام اصلا دوزاریش نیافتده و نمیفهمد که مردم چقدر عصبانی هستند. عصبانی بودن مردم رو میشد از روی مقدار نظرات مطلب و همینطور از روی جستجو در technorati فهمید. امروز صبح برداشت بیانیه را تصحیح کرد و اینبار نوشت که نگرانی والدین را درک میکند ولی به پلیس گفته که تحقیق خود را سریعتر انجام بدهد. <br /><br />حالا بعد از این که خبر خیلی پیچید و آدمهای زیادی بهشان زنگ و ایمیل زدند(مثل من و خیلی از شماها) و <a href="http://www.iranian.com/Navab/2006/November/UCLA/index.html">تظاهرات کردند</a>، حالا یک جلسه مطبوعاتی تشکیل داد و اعلام کرد که یک کمیته تحقیق مستقل از پلیس تشکیل میدهد(حالا برای اینکه زیاد هم پس نیافتد گفته پلیس خودش خواسته) <a href="http://www.ucla.edu/">خبر جلسه هم الان در وسط وبسایت دانشگاه است. </a><br /><br />فیلم «ملکه» این موضوع را خوب به تصویر میکشد. هفته پیش فیلم Queen را که درباره ملکه انگلیس در زمان مرگ دیانا است دیدم. ملکه از اینکه مردم انگلیس نسبت به مرگ دیانا احساساتی شدهاند کاملا بیخبر است و یا حاضر به قبولش نیست(به دلیل تنفری که از دیانا داشت). تونیبلیر هم که تازه نخستوزیر شدهبود تلاش میکند که به ملکه بفهماند که وضع خیلی خراب است و مردم از این بیتفاوتی ملکه خیلی عصبانیاند. با اینکه ملکه خود را تنها جوابگوی خدا میداند و بر این باور است که زندگیش وقف خدا و نظام پادشاهی انگلیس است و باید از اصول نظام تبعیت کند، در مقابل فشار افکار عمومی تسلیم میشود و پیغام تلویزیونی تسلیت و همدردی با مردم انگلیس میدهد و حاضر میشود که مراسم تشریفاتی سلطنتی برای دیانا که دیگر از خانواده سلطنتی طرد شدهبود انجامشود. <br /><br />در آمریکا هم تا بحال ندیدهام که سیاستمداری بتواند جلوی افکار عمومی بایستاد. جورج بوش که همیشه میگفت به میزان مقبولیتش در نظرسنجیها و حرفهای رونامهها توجهی ندارد و تنها کاری که بنظرش درست است را میکند، پس از انتخابات ماه گذشته تسلیم شد و رامسفلد را کنارگذاشت با اینکه قبلا گفتهبود که چنین کاری نخواهد کرد. بعد از روشدن ابعاد مخفیکاریهای کلیسای کاتولیک در مورد کارهای کشیشهای بچهآزار، فشار افکارعمومی باعث عقبنشینی کلیسا کاتولیک شد و در نهایت معروفترین فرد کلیسای کاتولیک در آمریکا آرچبیشاپ بوستون مجبور به کنارگیریشد.<br /><br />پ.ن. اگر ساکن آمریکا هستید میتوانید از طریق <a href="http://capwiz.com/niacouncil/issues/alert/?alertid=9176411&type=ML">وبسایت شورای ایرانی آمریکاییها</a> ایمیل خودتان را در اعتراض به این قضیه بفرستید.<br />پ.ن. دوتا جا هست تو ویکیپدیا که خوب است اگر انگلیسیتان خوب است وارد عمل بشوید و راجع به این موضوع بنویسید. <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Powell_Library_Incident">Powell Library Incident</a> و همینطور <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Electroshock_gun">Electeric Gun</a><br />متشکر از خوانندگانی که اینها را در قسمت نظرات بهش اشاره کردند.Unknownnoreply@blogger.com12