نوشته نیما درباره آلودگی هوای تهران خواندنی است. بیشتر مردم زیاد اهمیتی به آلودگی هوا نمیدهند، میگویند انشاالله چیزی نمیشود. این انشااللهها تا حالا بیش از صد نفر را در تهران در همین چند روز گذشته کشته است. اگر هم در دراز مدت فکری برای آلودگی نشود چندین سال از عمر متوسط تهرانیها خواهد کاست. در مورد آلودگی هوا مشکل هم فرهنگی است و هم سیاسی. از اون جهت فرهنگی است که مردم تو ایران زیاد دوست ندارند که به مشکلات آینده فکر کنند یا حتی مشکلات الان شان را جدی بگیرند. این خودش را در وضعیت سوانح هوایی، زلزله و آلودگی هوا نشان می دهد. کشورهای دیگر جهان سومی هستند که چنین مشکلاتی دارند. مثلا مکزیکو سیتی مشکل آلودگی هوا را دارد یا پاکستان و بنگلادش مشکل شهرهای بسیار پرجمعیت. خیلی از این مشکلات راه حلهایی دارند که قبولشان برای مردم سنگین است. مثلا اینکه مردم سعی کنند در تهران بیشتر از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند یا در قسمتهایی از شهر خانهها به اجبار توسط دولت خریده بشود تا پارک یا اتوبان های بهتر ساخته بشوند و یا اینک
ه قیمت بنزین افزایش داده بشود.
برای حل مشکلات فراگیر جامعه به شرایط زیر نیاز است:
۱- مطبوعاتی که مدام مشکلات را به مردم یادآوری میکنند. در این زمینه مطبوعات حتی باید کمی مردم را بترسانند که اگر کاری نکنند خیلی ضرر میکنند.
۲- مسئولانی که خلاقیت و شجاعت لازم برای حل مشکلات را داشته باشند.
۳- در صورتی که مسئولان دولتی قادر به حل مشکلات نباشند مکانیزیمی برای مواخذه آنها وجود داشته باشد.
۴- مردم قادر باشند که در دادگاهها مقامات مسئول یا دولت را مجبور به خسارت دهی کنند.
۵- مقامات دولتی متوجه شوند که ضرری که مردم میبینند به آنها هم ضرر میزند.
۶- مطبوعات و مردم موارد موفق را تشویق کنند.
تجربه حل مشکلات بنیادی در ایران همیشه بد نبوده است. برای مثال مشکل افزایش بیرویه جمعیت تا حد زیادی حل شدهاست. در این مورد فشار مردمی و مطبوعات نبود که منجر به وادار کردن دولت به ارائه راه حلهایی شد. بلکه این مقامات دولتی بودند که متوجه شدند اگر نرخ رشد جمعیت بالا سه درصد اول انقلاب ادامه پیدا کند کشور کاملا به هرج و مرج کشیده میشود. مسئولانی هم بودند که راه حلهای خلاقانهای برای کنترل جمعیت ارايه کردند (مانند استفاده از خانههای بهداشت). متاسفانه در این مورد ما نام هیچ فردی را که پشت این پروژهها بودند را نمیدانیم. ای کاش این آدمها بیشتر از اینها در جامعه تشویق میشدند.
متاسفانه در مورد آلودگی هوا ضرر آنچنان مستقیمی به دولت وارد نمیشود (بجز بالا رفتن هزینه بیمارستانها). برای همین این به مردم بستگی دارد که میخواهند در این زمینه چه کار بکنند. حداقل کاری که مردم میتوانند بکنند این باشد که شعار نمایندگان بعدی شورای شهر و مجلس (از تهران) حل مساله آلودگی هوای تهران باشد. روزنامه نگار های ستون اجتماعی روزنامهها وظیفه سنگینی دارند. آنها باید
داستانها آه و سوز داری در مورد کسانی که در اثر آلودگی هوا فوت کردهاند پیدا کنند و بنویسند تا مردم موضوع برایشان بیشتر تداعی پیداکند.
م