وبلاگ نیمه فعال مهدی درباره‌ی تصویر ایران در رسانه‌های جهان
March 31, 2006
با بیانیه اخیر شورای امنیت و مهلت یک ماهه به ایران، تصمیم گیری درباره پرونده ایران عملا به شورای امنیت منتقل شده‌است. از آنطرف مواضع آمریکا، انگلیس و آلمان بسیار به هم نزدیک شده‌است. برای همین، کار چندانی از روسیه و چین ساخته‌نیست. چون اگر آنها در مقابل تحریم کردن ایران مقاومت زیادی کنند،‌ آمریکا می‌تواند پرونده را به بهانه کارشکنی روسیه و چین از چارچوب سازمان بین الملل در بیاورد و به مرحله استفاده از زور وارد کند. مرحله زور می‌تواند شامل تحریم دریایی ایران و یا در مرحله حادتر بمباران هوایی و انجام عملیاتهای کماندویی موضعی باشد.

توانایی ایران در پاسخگویی به هر کدام از اینها زیاد نیست. اگر آمریکا تحرکات نظامی خود را به عملیاتهای هوایی یا کماندویی خارج از شهرها محدود‌کند،‌ کار زیادی از نیروهای نظامی ایران بر نخواهد آمد. در مورد خارج از ایران هم وضع همینطور است. از آنجا که شیعیان عراق در قدرت هستند، علاقه چندانی به روبرو شدن با حامی اصلیشان آمریکاییها ندارند. حزب الله لبنان هم تواناییش برای عملیات بر علیه اسراییل کم است(الان وضعیت با زمان اشغال لبنان توسط اسراییل متفاوت است) و حتی ممکن است راضی به خطر انداختن بقیه لبنان به خاطر ایران نشود. ایران به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هم نمی‌تواند حمله کند چون یک ذره اعتباری که در میان کشورهای مسلمان دارد هم از بین خواهد رفت و همینطور وارد کردن کشورهای بیشتر به مساله، بقیه کشورها را به هدف نهایی قرار دادن تسلیم کامل ایران ترغیب می‌کند.

متاسفانه گزینه‌های ایران بسیار کم شده‌است. کم و بیش دو راه بیشتر در مقابل رهبران ایران نمانده یا قبول مدل لیبی و یا برخورد با آمریکا. اولی هزینه بالای ایدلوژیکی در داخل ایران دارد. در خارج هزینه چندانی ندارد. هیچ کس نمی‌گوید آبروی فلان کشور رفت. می‌گویند خوب شد که حماقت به خرج نشان ندادند. دومین راه هم پایانش روشن نیست و هر قدر که می‌شود دید خوب نیست.

راه دیگر که مذاکره رودرروی باشد،َ متاسفانه شانس خیلی کمی دارد. دلیلش هم این است که با مدل ذهنی رهبران ایران مذاکرات ساده نخواهد بود. در ایران همه احساس رمانتیک نسبت به مذاکره با آمریکا دارند و فکر می‌کنند با مذاکره همه‌ چیز یک شبه حل می‌شود. در عمل می‌آیند و می‌بینند که اینطور نشد و مایوس می‌شوند. دیگر مشکل هم این است که می‌خواهند تمام بده بستانها را پشت پرده انجام دهند. آمریکا هم با پررویی هرچه ایران می‌دهد را می‌گیرد و می‌گذارد در جیبش (مثل کمک ایران به آمریکا در برقراری حکومت در افغانستان). چون ایران اینکارها را در عیان نمی‌کند،‌ آمریکا هم نیازی به عوض‌دادن احساس نمی‌کند.


لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     3 نظر
من یک سوالی که برایم وجود داشت این بود که هر کدام از وبلاگهای فارسی تا چه حدی دریچه‌ای هستند به محدوده خارج از وبلاگها. می‌دانستم که شمردن لینکهایی که هر وبلاگ به وبسایتهای دیگر داده‌است کافی نیست. چون خیلی‌ها به همان مطالبی که خیلی از وبلاگهای دیگر لینک داده‌اند، لینک می‌دهند و عملا ارتباط تازه‌ای بین دنیای وبلاگهای فارسی و خارج این وبلاگها (اعم از دیگر وبسایتهای ایرانی یا وبسایتهای خارجی) بوجود نمی‌آورند.

برای همین یک نوع امتیاز بندی درست کردم که اگر یک وبلاگ به وبسایتهای که برای بقیه وبلاگهای فارسی ناآشناتر است لینک بدهد، امتیازش بیشتر است. مثلا اگر شما یک لینک به وبسایت خبرگزاری ایرنا بدهید، چون صدها وبلاگ دیگر هم به ایرنا لینک داده‌اند، امتیازی که می‌گیرید حدود «یکدهم» است ولی اگر شما به یک وبسایتی که هیچ کس دیگری لینک نداده لینک بدهید امتیاز «یک» می‌گیرید. امتیاز خام هر وبسایت با جمع زدن امتیازهای تمام لینکهایی که داده بدست می‌آید. بعد هم آن امتیاز خام را به امتیاز لگاریتمی تبدیل می‌کنم و در آخر چیزی می‌شود که در جدول زیر عنوان امتیاز Score می‌بینید. توجه کنید که این امتیاز ربطی به اعتبار و یا حتی لینکهایی که بقیه به یک وبلاگ می‌دهند ندارد. این امتیاز تنها مشخصه فعالیت یک وبلاگ در بدست آوردن مطالب جدید و لینک دادن به آنهاست.

من این امتیاز‌بندی را برای ۸۶۲ وبلاگ فارسی پیاده کردم. متاسفانه لیستم قدیمی است و خیلی از وبلاگها را پوشش نمی‌دهد، بنابراین پیشنهاد می‌کنم که چه اسم وبلاگتان در لیست زیر هست یا نه
این فرم
را پر بکنید تا بتوانم امتیاز را به اطلاعات مکانی و سنی ربط بدهم، که نتیجه‌اش بسیار جالب‌تر خواهد بود(پ.ن. تا حالا ۱۰۰ فرم را پر کردند. زیاد نیست ولی شاید بشود باهاش کاری کرد.). دفعه بعد امتیاز بندی تمام وبلاگهایی که فرم را پر کرده‌اند اعلام خواهم کرد. دفعه بعدی بجز امتیاز، وبلاگهای مشابه به هر وبلاگ را هم اضافه می‌کنم. به کمک آن می‌توانید آدمهای هم فکرتان را پیداکنید بدون اینکه حتی یک بار به یکدیگر لینک داده‌باشید.


رتبه بندی بر اساس فعالیت هر وبلاگ در لینک دادن به وبساتهای تازه و متنوع
RankURLScore
1http://z8un.com/100
2http://i.hoder.com/95
3http://yenafar.blogspot.com/90
4http://weblog.1saeed.com/82
5http://www.malakoot.blogspot.com/78
6http://bandeh.blogspot.com/77
7http://raincoat.blogspot.com/76
8http://shargi.blogspot.com/75
9http://kaster.blogspot.com/73
10http://osyan.blogspot.com/72
11http://fozool.blogspot.com/71
12http://abovethewall.blogspot.com/71
13http://khak.blogspot.com/70
14http://zoheir-masoumian.blogspot.com70
15http://khalvatetanhai.blogspot.com/69
16http://golku.blogspot.com/69
17http://elmee.blogspot.com/69
18http://sohrab.blogspot.com/69
19http://baarbod.blogspot.com/68
20http://khonsari.blogspot.com/68
21http://jina.blogspot.com/68
22http://sibiltala.blogspot.com/67
23http://blog.malakut.org/67
24http://www.khaterat.com/66
25http://www.hamedbanaei.com/65
RankURLScore
26http://parastood.com/65
27http://mkamali.blogspot.com/65
28http://ayda.blogspot.com/65
29http://roja.blogspot.com/65
30http://www.memarian.info/64
31http://rangaarang.blogspot.com/64
32http://blog.maryammomeni.com/64
33http://mosalas.blogspot.com/64
34http://aks.blogspot.com/64
35http://shefa.blogspot.com/64
36http://aaab.blogspot.com/64
37http://tanharafia.blogspot.com/64
38http://fara.blogspot.com/64
39http://ep30lon.blogspot.com63
40http://hodak.blogspot.com/62
41http://writtenonthewind.persianblog.com/62
42http://pedrams.blogspot.com/62
43http://bamdad.blogspot.com/61
44http://jeanjean.blogspot.com/61
45http://azar.blogspot.com/61
46http://sarakhanoumi.blogspot.com/61
47http://froogh.blogspot.com/61
48http://vafa.blogspot.com/61
49http://ghazmar.blogspot.com/60
50http://ketabdar.blogspot.com/60



همانطور که می‌بینید، وبلاگ زیتون بالاترین امتیاز را بدست آورده است. این نشان می‌دهد در پیدا کردن موضوع و لینک دادن خیلی فعال بوده‌است. اصولا وبلاگهایی که لینکهای زیادی می‌دهند در این امتیازبندی موفق خواهند بود. همچنین اگر لینک به وبسایتها متنوعی باشد که برای بقیه ناآشنا است امتیاز بیشتر خواهد بود. برای خود من جالب بود که از ده وبلاگ اول چندین وبلاگ کاملا برایم ناآشنا بودند.

برای کسانی که می‌خواهند جزییات کار را بدانند:
من ابتدا یک امتیاز خام برای هر وبلاگ حساب کردم. اگر یک وبلاگ به یک سایتی لینک بدهد که n وبلاگ دیگر هم به آن لینک داده‌اند، امتیازی که به وبلاگ تعلق می‌گیرد برابر است با معکوس جذر تعداد لینک داده شده به وبسایت متناسب است. بنابراین اگر یک وبلاگ به وبسایتهایی لینک بدهد که بقیه لینک نداده‌اند امتیاز بالاتری می‌گیرد. برای محاسبه این امتیاز خام من تمام لینکهای داده‌شده منجمله لینکهای صفحات آرشیوِ را بررسی می‌کنم. این کار را برای ۸۶۲ وبلاگ کرده‌ام. برنامه‌اش را به زبان مورد علاقه‌ام Ruby نوشته‌ام و اجرایش هم حدود یک روز روی لپ‌تاپم طول کشید.

بعد از محاسبه امتیاز خام، آنرا را به امتیازی لگاریتمی تبدیل کردم تا اختلافها بین وبلاگها کمتر شود. بعد بالاترین امتیاز را به وبلاگ «زیتون» متعلق بود به عنوان مرجع عدد صد گذاشتم و بقیه امتیازها را بر آن اساس میزان کردم. اینجا تنها ۵۰ وبلاگ با بالاترین امتیاز را منتشر کردم. وبلاگ خودم هم مقام ۱۱۲ را بدست آورد که برای یک وبلاگ سه‌ماهه آنقدرها بد نیست.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     13 نظر
همانطور که در بالای وبلاگم نوشتم من بدنبال این هستم که بیشتر در مورد تصویر ایران در جهان خارج بنویسم. این شامل نوشتن راجع به مقالات راجع به ایران در روزنامه‌های انگلیسی زبان، پوشش نظرسنجی‌هایی راجع به مسایل ایران و همینطور سخنرانیهای مهم می‌شود. متاسفانه از آنجا که مساله مناقشه اتمی به مهمترین موضوع راجع به ایران در رسانه‌های انگلیسی‌زبان تبدیل شده، بناچار قسمت قابل توجهی از وبلاگ من هم این مساله را پوشش خواهد داد.

چیزهای فرعی هم هست که راجع به آنها می‌نویسم. یکی تکنولوژی رسانه‌ای بطور اخص وبلاگها است. دیگری نوشتن راجع به کارهای عام‌ المنفعه کوچکی است که در دور اطرافم می‌بینم. دوست دارم که کسانی که با کارهای ابتکاری سودی به جامعه ایرانی می‌رسانند، بیشتر تشویق شوند.

ماه اکتبر ۲۰۰۶:
امید، شور و انرژی(درباره سفر انوشه)

ماه سپتامبر ۲۰۰۶:
بازی فیفا و تربیت بدنی
ماه مبارک



ماه آگوست ۲۰۰۶:
پیشرفت کار راهنمای کنفرانسهای بین‌المللی
بالاترین وبسایتی جدید
نرسیدن به کنفرانس فارغ التحصیلان شریف

ماه جولای ۲۰۰۶:
درسهای لبنان برای ایران
سر من در بازی مذاکره کلاه رفت

ماه می ۲۰۰۶:

فشار بر بوش برای مذاکره با ایران

تبلیغاتی هولناک درباره ایران
نامه احمدی‌نژاد از دید تاکتیک مذاکره

مشکل ندانستن زبان انگلیسی(جستجوی سکس در ایران)

ماه آوریل ۲۰۰۶:
رتبه‌بندی فعالیت لینکی وبلاگ
بنز بهتر از پیکان است
سیمور‌هرش و ایران
کمک آگهی‌ها در کشف وبلاگهای جدید

مجله‌های آمریکا درباره ایران موضع می‌گیرند

ماه مارس ۲۰۰۶:
ساعت هسته‌ای و ساعت دموکراتیک: اشاره به سخنرانی افشاری و عطری در کنگره
جلسه‌ای در مورد برنامه هسته‌ای ایران: گزارش هژیر راجع به جلسه سخنرانی در ام.آی.تی.

ماه فوریه ۲۰۰۶:
از سخنگویی طالبان تا دانشجویی در آمریکا
با ابتکار عمل حلقه ناامیدی را بشکنیم : در آخر ایجاد تغییرات به تک‌تک افراد برمی‌گردد.
تاکتیکهای مذاکره: در مورد مسایل هسته‌ای

ماه ژانویه ۲۰۰۶:
انحصار گرایی: تخصص‌گرایی نباید منجر به انحصارگرایی شود.
اداره کردن با نفوذ داشتن مساوی نیست: در مورد طرفداران اسراییل و حکومت آمریکا.
سوالهای مَگری و غیر مَگری: در مورد عدالت محور بودن مردم ایران.
انواع مقالات روزنامه‌: به نوع مقاله‌هایی که می‌خوانیم دقت کنیم.
باب نی‌ و ایران: راجع به تنها سناتور فارسی‌دان کنگره آمریکا

ماه دسامبر ۲۰۰۵:
جورج بوش: یزید امام حسین را نکشته: مشکل تکذیب هولوکاست در کجاست.
بازی شیطان‌بزرگ و محورشر: روزنامه‌های آمریکا راجع به بسکتبالیستهای آمریکایی در ایران

نوشته‌های با آمارها:
استفاده جمهوریخواه‌ها از ایران
ایران از منزوی کشورهای دنیاست
نظرخواهی جدید گالوپ از مردم آمریکا

نوشته‌هایی در مورد وبلاگ و مسایل تکنیکی:
نکته تکنیکی در مورد وبلاگ: در مورد خبرخوانها
نمی خواهم کف پایتان را ببینم:‌ وقت بقیه را با عکسهای بی‌کیفیت نگیریم.
چند نکته در مورد قالب وبلاگ
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:    
من خیلی برایم مهم بود که انجمن فارغ‌التحصیلان شریف نسبت به نقض استقلال دانشگاه توسط نیروهای خارج دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان و حتی کتک زدن رییس بی‌خاصیت دانشگاه شریف عکس العمل نشان بدهد و بیانیه‌ای صادر کنند. با یکی از اعضای هیات‌ مدیره هم در این مورد صحبت کردم ولی از اینکه تمایل چندانی به اینکار نشان نمی‌داد، نگران بودم آخر کاری نکنند. خوشبختانه اینطور نشد. اینهم بیانیه انجمن فارغ‌التحصیلان شریف راجع به حمله به دانشگاه شریف:
در مورد حوادث تاسف بار در دانشگاه صنعتی شریف

حوادث دردناکی در هفته اخیر محیط دانشگاه ما را از فضای علمی-آموزشی خود منحرف کردند. به جرات می توان گفت که این حوادث یکی از دردناک ترین رویدادها برای دانشگاه ما در چند سال اخیر می باشد.

بدین دلیل و به علت علاقه زیادی که انجمن ما را با ریشه خود، یعنی دانشگاه صنعتی شریف، پیوند می هد، لازم می دانیم تا مراتب تاسف خود را از این حادثه دردناک ابراز داریم. مهمترین ارکان دانشگاه از شخص رییس دانشگاه تا گروه های وسیعی از دانشجویان، در جریان این حادثه مورد ضرب و شتم و اهانت قرار گرفتند. این گونه حوادث نه تنها می تواند روند آموزش در دانشگاه را مختل سازد بلکه همچنین وجهه دانشگاه را به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای آموزش عالی در کشور خدشه دار کند .

انجمن ما مطابق اساسنامه خود موظف به کمک به پیشبرد روند علمی-آموزشی دانشگاه صنعتی شریف بوده و طبیعتا نمی تواند با اقداماتی موافق باشد که مهمترین ارکان دانشگاه را زیر ضربه برده و دانشگاه را از روند علمی-آموزشی خود منحرف می کند. برپاکردن و دامن زدن به چنین حوادثی که مخالف با امیال و خواست های اکثریت دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشگاه است، اثر تخریبی در انگیزه دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشگاه داشته و منجر به رکود علمی-آموزشی دانشگاه خواهد شد.

ما امیدواریم که مدیریت دانشگاه و مسئولین آموزش عالی کشور بتوانند با توجه به خواسته های کادر علمی و اداری و همچنین دانشجویان، محیط آرام دانشگاه را در آینده از چنین گزند هایی مصون نگاه دارند.

21 مارس 2006
هیات مدیره انجمن دانشگاه صنعتی شریف


از هیات مدیره انجمن بسیار متشکرم.

کسانی که هنوز عکس العمل جدی ازشان ندیده‌ام اساتید دانشگاه شریف هستند. با اینکه اعتراض برایشان هزینه‌ای ندارد، هنوز منفعل مانده‌اند. مثل اینکه تا کسی خودشان را کتک نزند اعتراضی به کتک خوردن بقیه ندارند. آقایان، خانمها:‌ این بیانیه‌های بی‌خاصیت نیستند. باهمین اعتراضهای کوچک است که می‌توان یک موج درست کرد تا یک حرکت نادرست مثل دفن اجباری جنازه‌های کشته‌شدگان جنگ ایران و عراق در دانشگاهها متوقف شود. اگر حاضر نیستید کاری درحد یک بیانیه بقول شما بی‌خاصیت بکنید که اوضاع درست بشود،‌ منتظر کی و چی هستید که برای شما وضع را درست‌کند؟
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     4 نظر
من هر از گاهی در مورد چیزهای تکنیکی که وبلاگها باید رعایت کنند می‌نویسم. ایندفعه هم راجع به یک نکته ساده می‌نویسم که هم به وبلاگهایی که عکس می‌گذارند ربط دارد و هم به کسانی که عکسهای مهمانی‌های سال نو را برای دوستانشان می‌فرستند. آنهم این است که به عکس و به بیننده‌ی عکس احترام بگذارید.

مثلا به عکسهایی که جهانشاه جاوید در وبسایت ایرانیان و عکسهایی که حسین درخشان در فلیکر گذاشته‌اند نگاه کنید. با اینکه کار جالبی می‌کنند که اتفاقات زندگیشان را برای بقیه گزارش مصور می‌کنند ولی متاسفانه از هر ده تا عکسشان تنها یکی ارزش دیدن دارد. نه تای بقیه یکی از مشکلات زیر را دارند:

۱- سوژه جالبی وجود ندارد.
۲- تنظیم فاصله خوب نیست و تصویر فوکوس نیست. (مثلا این عکس جهانشاه هم لرزیده هم فوکوس نیست.)
۳- آدمها در عکس دهان یا چشمشان کج افتاده است ( مطمئن باشید که آنها نمی‌خواهند بقیه عکسشان را در آن حال ببینند. مثلا این خانم چه گناهی کرده که حسین این عکسش را گذاشته روی وب. ظاهرا حسین عکس را برداشت. یاداشت پایین را ببینید.).
۴- نور کافی وجود ندارد. معمولا دقت تصویر پایین آمده یا تصویر لرزیده‌است.(مثلا این عکس از عکسهای نادر ‌داوودی )
۵- بدلیل کادربندی بد، نصف کله آدمها در عکس از بین رفته‌است.
۶- کم مانده که انگشت پای یا موی دماغ یکی از تصویر بزند بیرون.

چندین نفر از دوستانم هم در روزهای اخیر عکسهایی را که از مهمانیهای سال نو گرفته‌اند، زحمت کشیده‌اند و روی وبسایتهایشان گذاشته‌اند و لینکش را برای من و بقیه فرستاده‌اند. متاسفانه خیلی عکسها مشکلاتی را که گفتم دارند. منِ بیننده باید صدتا عکس را یکی یکی ببینم تا دوسه تا عکس بدرد بخور، که می‌خواهم نگه بدارم، پیدا کنم. بهتر نیست که کسی که زحمت می‌کشد که عکس را می‌گیرد و روی وبسایت می‌گذارد ذره‌ای بیشتر زحمت بکشد و عکسهای بیخودی را پاک کند. نصفِ کار عکاس عکس گرفتن است و نصف دیگرش قضاوتش که کدام عکسهایش قابل عرضه به بقیه هستند. درست است که هدف این دوستان گرفتن عکسها هنری نیست، ولی با اینحال عکس با فوکوس بد و دهن کج بدرد هیچ آلبومی نمی‌خورد.

کیفیت مهم است. وقتی تمام عکسهایی که گرفته‌اید را می‌گذارید روی وبسایتتان، هم به توانایی عکاسی خود بی‌احترامی می‌کنید و هم به من بیننده. باور کنید که از دیدن کف پای مردم تو عکسها خسته شدم.

پ.ن. یک ذره از این استاد کاوه یاد بگیرید. هم عکاسیش خوب است و هم سوژه‌های خوشگل پیدا کردنش.
پ.ن. دست حسین درخشان درد نکند یک شب کلی از عکسهای کم کیفیت فلیکرش را حذف کرد. الان عکسهایش در فلیکر دیدنی‌ هستند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     8 نظر
یکی از اتفاقهای مهمی که سال گذشته در دنیای اینترنت افتاد،‌ راه افتادن سایتهایی هستند که اجازه می‌دهند مردم بطور مجانی فایل ویدیویی آماتوریشان را روی اینترنت بگذارند. سایتهای تیوب، دیلی‌موشن،‌ ویمو را ببینید. معمولا این سایتها با رای‌گیری از بیننده‌ها اهمیت ویدیوها را پیدا می‌کنند. سعی کنید که در مورد ایران یا یک کلمه دیگر جستجو کنید و نتایج را بر اساس تعداد رای‌های داده شده مرتب کنید.

این سایتها معمولا سیستم خوبی طراحی می‌کنند که برایشان مشکل قانونی(مثلا بجهت نمایش فیلمهای سواستفاده جنسی از بچه‌ها) ایجاد نشود و در عین حال لازم نباشد که تک تک فیلمها را از نظر محتوا بررسی کنند. برای این کار بعضی از این سایتها این امکان را دارند که بیننده‌ها ویدیوهایی که قانون را نقض می‌کنند گزارش‌کنند و اداره‌کنندگان سایت تنها ویدیوهای گزارش‌شده را بررسی می‌کنند.

بنظر من از روی اینکه این سایتها چطور کار می‌کنند می‌شود درسهایی گرفت برای اینکه چطور سیستمهایی برای یک آدمها طراحی کرد که خوب کار کنند. درسهایی که من از همین وبسایتهای می‌گیرم:

۱) اگر قوانین سایت بیشتر باشند نیاز به مداخله بیشتر توسط اداره کنندگان است.
۲) لزومی ندارد که فیلمهای کم کیفیت را با عملی حذفی کنار گذاشت. چون فیلمهایی که رای بیشتری گرفته‌اند شانس بیشتری برای دیده‌شدن دارند، فیلم‌های کم کیفیت خود بخود به گوشه رانده خواهند شد.
۳) سکس همیشه مورد علاقه مردم است. قسمت عمده‌ای از ویدیوهای پرطرفدار ربطی به سکس دارند. در هر سیستم دموکراتیکی سکس بطور اتوماتیک تبدیل می‌شود به وسیله‌ای است برای جذب بیننده. توجیه استفاده زیادش در فیلمها هم نیازی به هیچ تئوری توطئه‌ای ندارد.
۴) یک پدیده بهمنی وجود دارد. ویدیوهایی که بهردلیل در اول کار رای زیاد می‌گیرند، بیننده زیادتر پیدا می‌کنند و بازهم رای بیشتری می‌گیرند. نتیجه این می‌شود که بعضی خیلی رای می‌گیرند و بعضی خیلی کم رای می‌گیرند.

۵) موقعی که یک سیستم دموکراتیک دارید که هر کسی با هزینه کمی می‌تواند بازی شود، خلاقیتهای افراد خیلی سریع کشف می‌شود و رشد می‌کند. در صورت عدم وجود چنین وبسایتهایی بعضی هیچوقت ویدیویی در طول عمرشان درست نمی‌کنند تا ببینند که استعداد یا علاقه جدی در این زمینه دارند (این گوگل آیدِل را نگاه کنید).

چه نکته‌های دیگری بذهن شما می‌رسد؟ ویدیوهای باحالی هم از این سایتها راجع به ایران پیدا کردید در نظرات لینکش را بگذارید.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     4 نظر
جمهوریخواهها معمولا در اینکه به مردم آمریکا نشان بدهند که دارند کاری برای امنیت آمریکا می‌کنند از دموکراتها موفق‌تر بوده‌اند. یک مقداری زیادیش به این بر می‌گردد که زبان جنگ طلبانه‌تری دارند و معمولا پیچیدگی دموکراتها را که در هر حرفشان صدتا اما و اگر استفاده می‌کنند را ندارند. این باعث می‌شود مردم در مورد مسایل امنیتی آمریکا بیشتر به آنها روی بیاورند.

حالا اتفاقی که الان دارد می‌افتد این است که دموکراتها دارند در کسب اطمینان مردم آمریکا در مورد مسایل امنیتی از جمهوریخواهها جلو می‌زنند. علت عمده این قضیه هم ضعف دولت بوش در آرام کردن عراق است. البته مساله اخیر اجازه دادن دولت بوش به امارات عربی ‌متحده برای اداره چندین لنگرگاه و گمرک مهم آمریکا هم باعث مشکوک شدن جدی مردم آمریکا نسبت به عملکرد دولت بوش در مسایل امنیتی شده‌است(البته آخر مساله بدلیل اعتراضات گسترده کنگره و مردم منتفی شد).

یکی از سوالهایی که در آمار‌گیری که NPR رادیوی عمومی آمریکا انجام داده (کل آمارگیری در این فایل پی دی اف هست):

سوال: از لیستی مسایلی که در برایتان می‌خوانم بگویید که در کدام مورد به دموکراتها و در کدام مورد به جمهوریخواهها اعتماد دارید:
سوالدرصد اعتماد به جمهوریخواهها
درصد اعتماد به دموکراتها
اقتصاد جهانی و مساله فرستاده‌شدن مشاغل آمریکاییها به کشورهای دیگر۳۴۵۷
اداره بنادر آمریکایی توسط شرکتهای خارجی و امنیت ملی۴۱۴۹
جنگ عراق و درگیریهای مذهبی در عراق۴۵۴۶
مهاجرت غیرقانونی به آمریکا۴۲۴۴
مقاومت ایران دربرابر فشارهای بین‌المللی و فعالیتش در جهت کسب سلاحهای هسته‌ای۴۸۴۳


همانطور که می‌بینید مساله‌ای که جمهوریخواهها در موردش هنوز جلو هستند ایران است (البته از یک سوال آماری نمی‌شود چنین نتیجه کلی گرفت ولی شواهد دیگری هم برای این مساله هست). حالا انتخابات کنگره آمریکا هم پاییز سال آینده است که خیلی نزدیک است. هر سیاستمداری می‌داند که بهتر است روی برگ برنده‌اش مانور بدهد. برای همین انتظار این را داشته‌باشید که جمهوریخواهها و رسانه‌های طرفدارشان مثل فاکس‌نیوز موضوع ایران را از این هم که هست، بزرگتر بکنند.

پ.ن.:
لطفا آمارگیری سمت چپ وبلاگم را هم سعی کنید جواب بدهید.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     9 نظر
March 18, 2006
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     5 نظر
من از ابتکارهای کوچکی که عام‌ المنفعه هستند خیلی خوشم می‌آید و هر وقت چنین کارهایی می‌بینم نمی‌توانم ذوق زدگیم را پنهان کنم. حالا هم یک نفر وبلاگ نویس بنام سعید حاتمی پیدا شده است که با یک کلک ساده مشکل فیلتر شدن بلاگرولینگ (این لیست وبلاگها که در سمت چپ و پایین وبلاگم می‌بینید) در ایران را حل کرده است. کافی است که یکی دو خط از قالب وبلاگتان را عوض کنید تا خواننده‌هایتان در ایران بتوانید بلاگرولینگ شما را ببینند. با این نوشته می‌خواهم ازش تشکر کنم. وبلاگش را هم به بلاگ رولینگ خودم اضافه کردم. به شما هم اگر وبلاگ دارید پیشنهاد می‌کنم که به راهنمایی که درست کرده سر بزنید و از کلکش استفاده کنید.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     2 نظر
این مقاله را دوستم هژیر از بوستون زحمت کشیده نوشته و فرستاده:

دانشجویان اسراییلی و ایران

چند روز پیش به جلسه ای رفتم که توسط گروهی دانشجو در دانشگاه ام.آی.تی و در مورد برنامه هسته ای ایران برگزار میشد. چندان از ساختار و شرکت کنندگان جلسه اطلاع نداشتم ولی موضوع جذاب بود و قرار بود یک متخصص مساثل هسته ای صحبت کوتاهی داشته باشه و پس از آن به سوال و جواب و بحث بپردازیم. جلسه کوچکی بود و حدود 10-15 نفر شرکت کننده آمده بودند که نیمه بزرگتر آنها آمریکایی های یهودی و یا اسراییلی هایی بودند که این جلسه را راه اندازی کرده بودند. علاوه برآن چند ایرانی هم در جمع حضور داشتند. متخصص مربوطه (Jim Walsh) که استاد دانشگاه ام.آی.تی و از دستندرکاران مذاکرات هسته ای آمریکا با کره شمالی بود چند هفته پیش به ایران سفر کرده بود و درک خوبی از شرایط ایران و موضوع هسته ای داشت. بعضی از مطالب جالبی که مطرح کرد را در زیر میاورم:

به نظر او انگیزه اصلی برنامه هسته ای ایران غرور ملی است و لذا تلاش آمریکا برای برخورد با این برنامه از طریق قوه قهریه بیشتر مشکل زا خواهد بود، هرچند که در کوتاه مدت آمریکا به کمک آقای احمدی نژاد، موفق به منزوی کردن ایرانیان شده است. او مثالهای جالبی داشت از خوشحالی مسوولین آمریکایی و اسراییلی از صحبتهای رییس جمهورایران در مورد اسراییل! او در سفر خود به ایران، بر خلاف تصور اولیه خود، متوجه شده بود که چینی ها چندان هم نگران وضعیت نفت در اثر درگیری ایران نیستند. نیاز استراتژیک آنها به نفت خاورمیانه در حدود 10 سال آینده جدی خواهد شد (واردات فعلی نفت آنها از ایران بسیار محدود است) و حتی جنگ ایران و آمریکا نیز به عرضه نفت در 10 سال بعد تاثیر خاصی نخواهد داشت. در حقیقت درگیری ایران موجب تقویت موضع چانه زنی چینی ها در معاملات نفتیشان با ایران شده و قراردادهای درازمدتی را که برای آنها بسیار مناسب است به ارمغان می آورد.

او همچنین متوجه شده بود که افکار عمومی در ایران تاثیر به سزایی بر موضع گیریهای دولت و مقامات ایرانی دارد، برخلاف انتظار اولیه او. بر اساس مشاهدات و صحبتهایش، تمامی مقامات ایرانی به وضعیت افکار عمومی حساسند. به نظر او افکار عمومی ایران هنوز علاقه چندانی به سلاح اتمی ندارد. اما او نگران بود که در صورتی که فشار آمریکا بر ایران افزایش یابد، تعداد قابل توجهی از ایرانیان به داشتن سلاح اتمی مایل شوند.

او به این نکته اشاره کرد که سیاستهای داخلی آقای احمدی نژاد در طولانی مدت قابل ادامه نیست: قولهای توخالی، درگیری با بسیاری از نیروهای سنتی, تکنوکرات, و حتی ریش سفیدان محلی در مناطق روستایی، و سیاستهای پر اشتباه اقتصادی موجب خواهد شد که آقای احمدی نژاد، در نبود فشارهای بین المللی, در عرض یک تا دو سال محبوبیت خود را در سطوح مختلف از دست دهد. نگرانی او از این بود که آقای احمدی نژاد هم احتمالا به این موضوع واقف است و لذا تلاش خواهد کرد برای حفظ قدرت خود به درگیری جدیتر با جهان دامن زند.

به نظر او سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران چندان عقلایی نیست و عوامل احساسی و ایدیولوژیک در تعیین این سیاست نقش پررنگی دارند. برای مثال به نظر میرسد که آمریکا حاضر نیست به هیچ توافقی با ایران در مورد مساله هسته ای رضایت دهد. او این موضوع را فرصتی برای ایرانیها میدانست که با ارایه یک پیشنهاد که برای اروپا قابل قبول باشد, و در عین حال نیاز به تعهداتی از جانب آمریکا داشته باشد, آمریکا را در موقعیتی منفعلانه قرار دهند (مثلا برداشتن تحریمها و تضمینهای امنیتی و ... در مقابل توقف 5 ساله غنی سازی).

به نظر او از نظر تکنولوژیک فاصله ایران تا توانایی تولید سلاح هسته‌ای کاملا زیاد است. او فکر میکرد که اگر ایرانیها برای راه اندازی نیروگاه بوشهر تشویق شوند، خود ایران به زودی به پیچیدگی و خطرات استفاده از انرژی هسته ای پی میبرد و تب هسته ای در ایران کاهش پیدا میکند، و این موضوع به غرب نیز کمک خواهد کرد که در جلوگیری از تولید سلاح هسته ای توسط ایران موفق تر باشد.

علاوه بر صحبتهای آقای والش، نکته خیلی جالب جلسه فلسفه وجودی آن بود: عده ای دانشجوی آمریکایی و اسراییلی تصمیم گرفته اند که درک بهتری در مورد چالش هسته ای ایران پیدا کنند و لذا هر هفته یک متخصص را برای جلسه ای اینچنینی دعوت میکنند و خودشان هم به مطالعه در مورد این موضوع ادامه میدهند. آنها امیدوار هستند که پس از درک بهتر از موضوع به لابی در بین سیاستمداران آمریکایی در سنا بپردازند، و در همین ابتدا نیز ارتباطات خوبی را در این مسیر پایه گذاشته اند. فکر میکنم در دراز مدت تاثیرهمین چند دانشجو و امثال آنها بر آینده ایران میتواند بیشتر از تاثیرعمده ایرانیهای خارج از کشور، مثل خود من، باشد چرا که اینها بهتربه قوانین بازی سیاست در آمریکا آشنا هستند و با دیدی بازتر به این حوزه وارد میشوند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     2 نظر
پریروز رفتم به جلسه سخنرانی دکتر عباس عدالت در مورد اینکه چطور می‌شود از جنگ آمریکا برعلیه ایران جلوگیری کرد. دکتر عدالت رییس گروه ضدجنگ بر علیه ایران دوماه پیش در سانفرانسیسکو هم جلسه‌ای داشت که گزارشش را نوشته‌ام. ایندفعه هم دکتر عدالت دلایلش را برای اینکه چرا فکر می‌کند که آمریکا برای جنگ بر علیه ایران آماده می‌شود را گفت. من هم بر این باورم که تحلیلهایش درست است و کاشکی سیاستمداران تو ایران هم حرفهای او را می‌شنیدند تا این خطر بزرگی که ایران با آن روبرست را جدی می‌گرفتند.

متاسفانه قرار بود که در این جلسه بحث شود که چه فعالیتهایی بر علیه جنگ می‌شود کرد ولی چون دو خانم ایرانی حاضر در جلسه به صحبت دکتر گیر دادند، تمام وقت به بحث و جدل گذشت. خانمها می‌گفتند شما نمی‌توانید فقط بگویید که به ایران حمله نکنید بلکه باید همزمان حکومت ایران را محکوم‌کنید. باید گفت که ما با جنگ مخالفیم ولی دموکراسی هم برای ایران می‌خواهیم. دکتر عدالت هم می‌گفت اگر شما در آمریکا بر علیه حکومت ایران شعار بدهید سودش به جیب جنگ طلبهای آمریکا خواهد رفت. اگر کسی می‌خواهد به دموکراسی ایران کمک کند باید در ایران اینکار را انجام‌بدهد. من هم مرضِ ایرانی حمایت از مظلومان جهانم گل کرده بود و به هر طرف بحث که مورد ضعف واقع می‌شد کمک می‌کردم. حالا هم آمدم از شما بپرسم که شما چی فکر می‌کنید؟‌ واقعا چطور می‌شود فعالیت ضدجنگ و فعالیت برای دموکراسی در ایران را باهم آشتی‌داد. واقعا تو این بحث حق را به کی‌می‌دهید؟ به دکتر یا به آن دو خانم؟

بعد از جلسه که با یکی از دوستان خوبم علی که اتفاقا در فراهم آوردن سالن جلسه و تبلیغ برنامه نقش داشت صحبت می‌کردم. روشن بود که هردومون واقعا از اینکه ماها بتوانیم کار موثری بکنیم کاملا ناامید هستیم. جلسه تا حدی برای من حال گیری بود. دکتر عدالت از انگلیس پا می‌شود و می‌آید اینجا که این طرف و آنطرف سخنرانی بدهد. آخرش هم فقط ده پانزده نفر برای برنامه می‌آیند که نصفشان هم انرژی بقیه را تلف می‌کنند. بعد که با یاس و ناامیدی خانه آمدم، یک چایی داغ نوشیدم و فکر جالبی در این مورد بذهنم آمد که از طریقش آدمهای در حد ما ها می‌توانند تاثیری در متوقف کردن قطار جنگ بر علیه ایران داشته باشند. می‌خواستم دیروز راجع بهش بنویسم که این بسیجی‌های دانشگاه شریف (همانهایی که اولین کسانی خواهند بود که در جنگ با آمریکا کشته‌خواهندشد) با کارشان نگذاشتند و نشستم در مورد شریف نوشتم. حالا گذاشتم که ایده‌ام یک چند روزی پخته‌تر شود و بعد بنویسم.

این مصاحبه انجام شده با دکتر عدالت توسط فواد خوشمود که آدم فعالی است و برای ZNet (مجله دوستداران نوام چومسکی ) مقاله می نویسد را از دست‌ندهید.
کاسمی (گروه ضد جنگ ایران)‌از همه خواسته است که در تظاهرات ضد جنگ هیجده مارچ شرکت کنند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     7 نظر
من دیروز داشتم قالب وبلاگم را عوض می‌کردم در نتیجه خیلی چیزها که تو وبلاگم مشکل داشت را درست کردم. یک سری پند و اندرز برایتان دارم که اینجا می‌نویسم:

۱- این بلاگرولینک لعنتکم علیه بعضی موقع خیلی دیر روی صفحه ظاهر می‌شود. برای همین بهتر است که در قالب‌تان اطلاعات مربوط به ستون کناری بعد از ستون اصلی که نوشته‌های وبلاگتان را دارد بیاید. پایین بودن اطلاعات ستون کناری در قالب باعث می‌شود که قسمت اصلی صفحه زود بارگذاری بشود و خواننده بتواند قبل از اینکه چیزهایی مثل بلاگرولینگ در ستون کناری ظاهر شوند به خواندن مطلب شما بپردازد. (این بلاگرولینک سرویس پر ایرادی است. با کمی ویرایش نوشته‌تان از دوباره شما را می‌برد بالای لیست که خیلی مسخره است. ) (من این مطلب را بعد از نکته صحیح آقای منیری در کامنتها تصحیح کردم).

۲- خوب است که با استفاده از این وبسایت سرعت ظاهر شدن صفحه وبلاگتان را برای مودم‌های کم سرعت را اندازه بگیرید. سعی کنید با کمتر کردن تصاویر و تعداد نوشته‌های صفحه اول حجم وبلاگتان را به زیر ۷۰ کیلوبایت برسانید مگرنه خواننده‌های مودمی شما باید بیش از نیم دقیقه صبر بکنند تا صفحه وبلاگ شما بیاید.

۳- سعی کنید که از صفحه وبسایت چک کن اشکالات html صفحه خود را پیدا کنید. بعضی اشکالات ممکن است در مرورگری که شما از آن استفاده می‌کنید اشکالی ایجاد نکند ولی می‌تواند برای بقیه مشکل ایجاد کند.

۴- وبلاگ بدون خروجی خبرخوان (RSS) بدرد نمی‌خورد. مطمئن شوید که خبرخوان وبلاگتان کار می‌کند و لینکش روی وبسایتان هست. (در جواب به سوالی راجع به اینکه RSS به چه دردی می‌خورد، بگویم که کسانی مثل من با استفاده از RSSreader می‌توانند بیش از سی وبلاگ را در عرض کمتر از ده دقیقه بخوانند یا مرور کنند چون بدون رفتن به تک تک این وبلاگها می‌شود همه چیز را در یک صفحه دید.)

۵- به وبسایت خود با مرورگر(بروزر) فایرفاکس و اینترنت اکسپرلر نگاه بکنید و مطمئن شوید که همه چیز سر جا خودش است.

۶- سعی بکنید که تمام لینکهایتان در همان صفحه باز شود و نه در یک ویندوز دیگر (پاپ آپ). چونکه کسانی که فایرفاکس استفاده می‌کنند همیشه می‌خوانند صفحات را در tab باز بکنند و ویندوزهای popup مشکل درست می‌کنند. من در این وبسایت فقط در یک مورد این اصل را رعایت نکردم.

مطلب قبلی من : نکته تکنیکی در مورد وبلاگداری
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     9 نظر
March 11, 2006
امروز ایمانم به مهندسهای ایرانی دوبرابر شد! این نرم‌افزار قالب‌ساز سایکو را لینکش را در وبسایت عصیان دیدم. بعدش هم با استفاده‌اش قالب وبلاگم را که برای کسانی که از اینترنت اکسپلور استفاده می‌کنند مشکل ایجاد می‌کرد عوض کردم.

این نرم‌افزار سایکو بهترین نرم‌افزاری مجانی است که من دیدم یک نفر ایرانی درست کند. بدون شوخی می‌گویم: از نظر استانداردهایش یک سروگردن از تمام کارهایی که من از مهندسهای نرم‌افزار ایرانی تو عمرم دیده‌ام بالاتر است (حالا مطمئن نیستم که نویسنده‌اش مهندس است یا نه).

مثلا برای مقایسه کار مهندسهای پرشین بلاگ را که کلی از وبلاگهای فارسی را سرویس می‌دهند ببینید. خیلی از چیزهای پیش‌پا افتاده‌ای مثل لینک دایمی به صفحات یا خروجی خبرخان (آر اس اس) برای بلاگهایشان ندارند.


پ.ن. اگر می‌خواهید که کامنتها را در صفحه اصلی وبلاگ بلاگ‌اسپات بگذارید اینجا را ببینید.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     5 نظر
قدیم‌ترها هر از گاهی یک کلیپ ویدیوی راجع به ایران سر و کله‌اش در اینترنت پیدا می‌شد و صدی هشتاد یا در مورد سنگسار بود یا راجع به اعدام و شلاق. حالا ایندفعه یک ویدیو از ایران خیلی طرفدار پیدا کرده آنهم این کلیپ مراسم فارغ التحصیلی پلیس‌های زن در ایران است.

این نظراتی که در سایت متافیلتر (سایتی شبیه صبحانه منتها انگلیسی) در مورد این ویدیو داده‌شده را ببینید. تصویری که این ویدیو از ایران می‌دهد یک تصویر مخلوط است. از یک طرف ملت می‌مانند که مگر این ملت مریضند که باید با چادر از ساختمان با طناب بیایند پایین و از طرفی هم بالاخره ویدیو نشان می‌دهد که زنهای ایرانی آنقدرها هم توسری‌خُر نیستند و بیرون از خانه هم کار می‌کنند. برای بیشتریها هم بنظر مسخره و خنده‌دار می‌آید و می‌گویند: نینجا!

در مورد بعضی از این ویدیوهایی که از تلویزیون ایران روی وب تکثیر می‌شود هم بگویم که اینها را یک سازمان بنام «میمری» تهیه می‌کند. «میمری» را اسراییلی‌ها در آمریکا به راه انداختند که هدفش به گفته خودشان اطلاع‌رسانی «بی‌طرفانه» به مردم آمریکا در مورد چیزهایی است که در رسانه‌های عربی و فارسی خاورمیانه منتشر می‌شود. البته خودتان می‌توانید حدس بزنید که معنی بی‌طرفانه اسراییلی چه می‌شود. چیزهایی را که ترجمه می‌کنند به سناتورها و سیاستمدارهای آمریکایی می‌فرستند. اونها هم که خودشان عربی یا فارسی بلد نیستند که روزنامه‌های فارسی بخوانند نمی‌توانند بفهمند که روزنامه‌های ایران تمام صفحات خود را به حرفهای «حسن عباسی» اختصاص نمی‌دهند.

پ.ن. حالا که صحبت از کلیپ ویدیویی شد، این رو هم ببینید که با لبخند به کارتان برگردید. خنده‌دارتر از ویدیو، کامنت‌های ایرانی‌ها در زیر ویدیو است که می‌خواهند بگویند طرف ایرانی نیست.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     5 نظر
در مورد خبر رفتن دخترها به استادیوم و عدم موفقیتشان به ورود به آنجا الپر و حودر کنایه‌ای زده‌اند که می‌خواهم بی‌جواب نماند.

الپر نوشته:

مقل اينكه اين دفعه خواهران عزيز مقيم جنبش زنان ره به استاديوم نبردند. يادتان هست كه گفته بودم آن موفقيت دفعه قبلي هم از بركات انتخابات بود؟ يادتان هست كه چقدر استدلال مي‌كردم انتخابات فضاي باز فراهم مي‌كند؟ يادتان هست كه چقدر چه كساني چجوري مسخره مي‌كردند و كنار كشيدند؟ ... نه من هيچ وقت نمي‌گويم حقتان است كه احمدي نژاد آمد. ولي حيف نيست كه آن فرصت از دست رفت؟


حودر هم لینک داده و زیرش نوشته:

چه شد که دختران نتوانستند امروز به استادیوم بروند
این یک فرق دیگر خاتمی و احمدی‌نژاد از نظر حقوق زنان

هر دوشان با کنایه‌هایشان می‌گویند که «شماها» اشتباه‌کردید، اگر از معین و اصلاح‌طلبان در زمان انتخابات حمایت نکردید. اتفاقا من هم نظرم تا حد زیادی این بوده‌است که مردم بهتر بود به کسی مثل معین رای می‌دادند. درست بود که اصلاح‌طلبان پیشرفتشان در خیلی از موارد از برنامه‌هایشان بسیار کم و یا هیچ بود، ولی خیلی بهتر از کسانی بودند که می‌خواهند ایران را به دهه اول بعد از انقلاب ببرند.

اما با این نوع نگاه الپر و حودر مشکلات جدی دارم.

با پیروزی احمدی‌نژاد، جریان اصلاح‌طلبی بشکل دوم خردادی‌اش مُرد. شرایط ایران و جهانی بسرعت در حال تغییر است. اگر روزی یک جریان اصلاح‌طلبی جدیدی راه بیافتد با جریان دوم خرداد بسیار متفاوت خواهد بود. کسانی هم که در حرکت دوم خرداد نقش داشتند، در حرکت جدید تنها در قالبی جدید قادر به نقش خواهند بود. اگر کسانی بخواهند در گذشته گیر کنند هیچ نقش و ایده مفیدی برای آینده نخواهند داشت.

گروه دیگری از ایرانیها که بنام لوس‌آنجلسی‌ها معروفند (ولی همه‌جا هستند حتی در ایران)، همیشه بر این باور بوده‌اند که مردم در سال ۵۷ اشتباه‌کردند که انقلاب کردند. نتیجه‌اش هم این بوده که از تمام تحولات بعدی بدور مانده‌اند. اگر ازشان بپرسید نه اسم دوتا وزیر خاتمی یا احمدی‌نژاد را می‌دانند نه اسم محسن‌کدیور و اشکوری را. همه‌مان می‌دانیم که تلویزیونهایشان هم کمک چندانی به پیشرفت دموکراسی در ایران نمی‌کنند.

من بر این باورم که کسانی مانند الپر و حودر که به اصلاح‌طلبی دوم‌خردادی تعلق‌‌خاطر داشتند،‌ اگر فقط بدنبال متهم‌کردن یا کنایه‌زدن به دیگران باشند، در گذشته خواهند‌ماند و دیری نخواهد‌گذشت که تبدیل به گروه جدیدی از لوس‌آنجلسی‌ها خواهندشد.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     2 نظر
تلاش ورود زنان به استادیوم در ایران چیز کم اهمیتی نیست. اهمیتش در نتیجه‌اش نیست بلکه در سمبولیک بودن قضیه است. اینکه ایندفعه نشد نباید کسی را مایوس کند. کسانی که تو این حرکت فعالیت می‌کنند دارند تاریخ کسب حقوق زنان ایران را می‌نویسند. پیروزی تو این ماجرا می‌تواند در اعتماد بنفس تمام زنان ایران تاثیر بگذارد.

مردها هم باید کمک کند. این حرکت لزومی ندارد که فقط زنانه باشد. فیلم آفساید جعفر پناهی (که هنوز ندیده‌ام) کمک خوبی بود. فوتبالیستها هم باید به کمک بیایند. خوب است کسانی که با آنها مصاحبه می‌کنند نظرشان را راجع به این موضوع بپرسند. اگر هم کمی با بخارتر بودند، می‌توانند بیانیه بدهند که باید خانمها هم بتوانند به ورزشگاه بیایند. اگر شما هم در کشورهای دیگر به بازیهای دوستانه ایران می‌روید می‌توانید یک پلاکارد به فارسی در حمایت از این موضوع به ورزشگاه ببرید و صداوسیمای ایران را در سانسورش به دردسر بیاندازید.

اطلاع رسانی به رسانه‌های جهانی را هم باید بهبود بخشید. فعالان اجتماعی در ایران به تماس مداوم با خبرنگاران داخلی و خارجی نیاز دارند. با پوشش بهتر جهانی کم کم این نکته که ایران و چند کشور دیگر بطور احمقانه‌ای زنها را به استادیوم راه نمی‌دهند به بحثی در حد فیفا خواهد ‌رسید و هزینه ممنوعیت ورود زنان را برای این نوع کشورها بالا خواهد برد.


به کسانی که به دم استادیوم رفتن تبریک می‌گم. می‌دانم که واقعا این کارها خیلی دلهره برانگیزه و انرژی‌بر است. ولی خوب در مقابل دست‌آوردهایی که ‌می‌تواند داشته باشد ارزشش را دارد.
خبر پرستو و فرناز را راجع به این برنامه بخوانید. عکسها هم اینجاست.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     2 نظر