وبلاگ نیمه فعال مهدی درباره‌ی تصویر ایران در رسانه‌های جهان
تفاوت اصلی آدم ها معمولا این نیست که برای سوالهای مختلف جوابهایی مختلف دارند بلکه بیشتر در این است که چه نوع سوالهایی می‌پرسند. در جریان بحران هسته‌ای ایران و غرب هم واقعا چیزی را که بیشتر ایرانیها را جدا می‌کند نوع سوالهایی است که برایشان مهم است و نه جوابهایشان.

من دو دسته سوالهایی را در که در مورد مساله هسته‌ای ایران توسط ایرانیان مطرح می‌شود را می‌نویسم:
نوع اول: سوالهای «مَگری»
۱- مگر پاکستان، هند و اسراییل سلاح هسته‌ای ندارند چرا ایران نداشته باشد؟
۲ - مگر اسراییل سلاح هسته‌ای ندارد، چرا آمریکا بجای اسراییل سراغ ایران نمی‌رود؟
۳- مگر ایران تحت قانون ان‌پی‌تی اجازه تولید سوخت هسته‌ای ندارد،‌ پس چرا غرب اینقدر به ایران فشار می‌آورد؟
۴- اگر ایران سوخت هسته‌ای تولید نکند، اینهمه سرمایه‌گذاری چه میشود؟ (ترجمه مگری: مگر ایران اینهمه در سوخت‌ هسته‌ای سرمایه گذاری نکرده، حالا سوخت تولید نکنیم؟)

نوع دوم: سوالهای «غیر مگری»
۱- آیا بحران هسته‌ای به افزایش امنیت ایران‌ می‌انجامد یا نه؟
۲- چه نوع تاثیری برخورد ایران با غرب روی اقتصاد ایران می‌گذارد؟
۳ - اگر ایران بدلیل این بحران منزوی شود چه تاثیری روی توسعه علمی ایران گذاشته می‌شود؟
۴- اگر ایران توانایی سلاح هسته‌ای پیدا کند، روند رشد دموکراسی در ایران چه تاثیری خواهد پذیرفت؟

ما همه‌مان آدمهایی که سوالهایی از نوع اول یا نوع دوم می‌کنند می‌شناسیم. حتی خودمان هم ممکن است بعضی مواقع نوع «مگری» فکر کنیم و بعضی مواقع نوع «غیر مگری». در ایران، نسبت کسانی که سوالهای نوع اولی می‌کنند نسبت به نوع دومی بسیار بیشتر است. حتی درمیان ایرانیها در آمریکا هم طرز تفکر نوع اولی کم نیست‌ (پادکست امیر را که آدم دلسوزی نسبت به ایران است را گوش کنید). از آنطرف کسی همچون دگتر احمد شیرزاد تمام تلاشش در ایران این است که بگوید که اجازه بدهید کمی هم سوالهای نوع دوم بکنیم. احمد زیدآبادی هم که شدیدا نگران وضعیت ایران است سعی در پرسیدن سوالهای نوع دومی دارد.

من احساسم این است که تفاوت سوال کردن خیلی بنیادی است و فقط به مسایل سیاسی مربوط نمی‌شود. آدمهایی که مشخصا دیدگاههای نوع اولی دارند معمولا تا حد زیادی ایده آلیست هستند و برایشان عدالت مساله بسیار مهمی است. برایشان حق مساله مهمی است. همچنین معمولا سوالها را برای دانستن نمی‌پرسند بلکه برای قانع کردن شنونده می‌پرسند. «مگر» هم نوعی بی‌عدالتی را به رخ شنونده می‌کشد و برای همین در این سوالها نهفته است. از طرف دیگر افرادی که سوالهای نوع دوم را می‌پرسند ناعدالتی دنیای بیرون برایشان عجیب نیست. برایشان بیشتر این مهم است که در شرایط حاضر چه می‌توانند بکنند که بهترین نتیجه حاصل بشوند. در خیلی مواقع بدنبال جوابهای تحلیلی هستند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     4 نظر
نظرات:
Anonymous Anonymous گفت:
Bahse khoobieh. Kamelan ghabool daram. Fekr mikonam natijeyeii ke adam az in bahs migireh ineh ke aya barghararieh edalat lozooman be anjAme behtrari mireseh ya na, va agar nemireseh, aya barghararieh yek edalat gahi yek biedAlatieh digeh ro be vojood nemiareh?

Anonymous Anonymous گفت:
سوال نوع اول بیشتر از اینکه از به دنبال عدالت و حق بودن بیاد، از مقایسه میاد. چرا همسایه داشته باشه یه چیزی رو و ما نداشته باشیم که حق نیست. چشم و هم چشمیه!

نکته اینه که هیچ کشوری نباید تکنولوژی سلاح هسته ای داشته باشه و این اتفاق متاسفانه هیچ وقت نمی افته. پس ایران هم تلاش می کنه به سلاح اتمی برسه. ولی مساله حق ایران یا نیاز ایران برای دفاع از خودش نیست. مساله اینه که داشتن یا نداشتن سلاح اتمی چه فایده یا ضرری برای کشور داره. یه جوری سوالی از نوع دوم.

Anonymous Anonymous گفت:
وقتي رييس جمهور محبوبمان مرتب دم از تهديد اسراييل مي‌زند
وقتي استرتژي سياسي يك مملكت بر صدور انقلاب و مسلمان كردن همه مردم دنيا پي ريزي مي‌شود
حتي اگر نيت پاك در دستيابي به انرژي هسته اي داشته باشيم (كه نداريم!) بازهم دنيا اجازه استفاده از اين شمشير دو لبه بران را به ما نمي‌دهد.
ضمنا مطمئنا اكثر مردم ايران نه سودي در دستيابي به انرژي هسته اي مي‌بينند و نه از رسيدن به آن مغرور هستند و نه كسي حوصله و توان مقاومت در مقابل عواقب و ضررهاي تكنولوژي هسته اي را دارد... اين نظرسازي ها و حلقه هاي انساني ثبت نامي و راه پيمايي ها و سخنراني ها و مصاحبه هاي فرمايشي را خيلي جدي نگيريد...!

راستي قالب و استايل بلاگت وحتي سايز فونت مورد استفاده ت به نظر من خيلي جالب نيست. ببخشيدااا..!

Anonymous Anonymous گفت:
این تقسیم‌بندی به نظرم کامل نیست. نگاه ِ درست اینه که آدم هم وضعیت ِ موجود رو خوب بشناسه، هم درک ِ درستی از وضعیت ِ مطلوبش داشته باشه، و بتونه یه مسیر برای ِ رسیدن به وضعیت ِ مطلوب ارائه بده. من به همچین آدمی می‌گم واقع«بین» و آرمان«گرا».