فرصت کردید
کامنتهای رد و بدل شده بین آرش کمانگیر (
از وبلاگ کمانگیر) و نیکی (
از وبلاگ یک ایرانی دیگر) را زیر پست قبلی (شرح حال دیپورت شدن) بخوانید. آرش استدلالش این است که ایرانیها که رهبر کشورشان به آمریکا هشدار میدهد که «آمریکا بزودی مورد حمله قرار میگیرد» نباید انتظار برخورد بهتری از طرف دولت آمریکا داشته باشند و میگوید اگر رهبران آمریکا اینرا گفتهبودند، آیا میدانید دولت ایران با آمریکاییها چه برخوردی میکرد؟
نیکی هم در جواب میگوید که بوش هرروز ایران را تهدید میکند ولی ایران آمریکاییها را در فردوگاه مهرآباد دستگیر نمیکند. نیکی به گفتهیِ آرش که ایران حامی تروریست است و برای همین این برخوردها بد با شهروندانش میشود اعتراض دارد، و میگوید ما نباید چنین الفاظی را که دولت آمریکا در مورد ایران رواج داده، بکار ببریم. آرش در جواب به این تکیه میکند که آمریکا برای کارهایش دلیل دارد و میشود در مقابلش دلیل آورد ولی در مورد ایران اینچنین نیست.
اینها بحثهای مهمیهستند چون در اینکه برای حل این مشکلات به سراغ که برویم و به چه کسانی اعتراض کنیم تاثیر میگذارند. نظر شما چیست؟ فکر میکنید مسئول دیپورت شدن یک عده استاد، دانشجو و تاجر که برای جلسه فارغالتحصیلی شریف میآمدند، کیست؟ باید به چه کسی اعتراض کرد؟ یا اصلا فکر میکنید این موضوع اصلا در زمانی که دهها لبنانی و عراقی هر روز کشته میشوند و خطر این هست که دیر یا زود ایران هم به این دعوا کشاندهشود، اهمیت دنبال کردن دارد؟
پ.ن.
نامههای دیگری از شرح حال کسانی را که دیپورت شدن در وبسایت فارغالتحصیلان شریف گذاشته اند
. این و
این را حتما بخوانید.
پ.ن.
این هم یک نامه از یک آمریکایی به سناتورها ایالتشان در اعتراض به بازداشت ایرانیها. (متشکر از غزال برای گذاشتن لینک)
خداییش تا حالا شده ایرانیها نامه بنویسند و مثلا به برخورد بد با خارجیها از افغانیها گرفته تا آفریقاییها و آمریکاییها اعتراض بکنند. تو ایران برای یک خارجی اگر نامسلمان باشد که هیچ حق ازدواج با مسلمانها را ندارد مگر اینکه تغییر دین بدهد. در تاکسی و مغازهها هم قیمتها را برای خارجیها دوبرابر حساب میکنند...
مسوولین از چند مدت پیش از این برنامه ریزی اطلاع داشته اند و در حالت آماده باش بوده اند . کما اینکه کمی پیش از این یک گروه دانشجوی مصری هم برای یک همچنین جریانی داخل شده بودند که بعد داخل آمریکا گم شدند اینطوریکه می گویند و الان هم چند نفرشان دستگیر شده اند. با این موارد این رفتار چندان هم عجیب و غیر قابل فهم نباید باشد.
مقایسه با چین هم بی معناست. چین برعکس ایران یک حکومتی که مرکز تمام فعالیتهای تروریستی جهان است نبوده و تخاصمی هم که با امریکا داشته از نوع دو کشور بوده. بیهوده در هر مساله ای سنگ رابطه آخوندها با آمریکا را به سینه نزنید.
تا زمانی که رژیم ایران جمهوری اسلامی هست این مساله بوده و خواهد بود و قابل فهم هم هست که چرا باید این طور باشد.
خوشا به حال طرفداران همیشه در صحنه جمهوری اسلامی در وبلاگستان. «بعضی ها» باید کلاهشان را کجتر بگذارند. همه ما این چیزها را مدیون آنها و محبوبه های عمامه دارشان هستیم.
ها لبنانی و عراقی هر روز کشته می شوند...
«آن یکی»
ها هم که کشته می شوند و کاتیوشا سرشان می بارد هم که لابد آنقدر آدم نیستند ارزش اسم بردن داشته باشند نه؟
خوب دنباله خودتان را نشان می دهید...
Americans do many things which are wrong. The problem is that we do not help either. We wait until we are hurt and then we start blaming them.
In a constructive talk we have to be fair. If you say one sentence against Americans you have to say one sentence about Iranians, too. This is a mutual problem.
I like your argument.
هر وقت توانستید کاری کنید که دولت و حکومت خودتان به حقوق اولیه شما احترام بگذارد و اصلا به حرفتان گوش فرا دهد آنوقت بروید سراغ گرفتن حقوقتان از دیگر دولت ها و ملت ها.
بقیه مردم دنیا حق دارند رفتار حکومت ایران را نماینده رفتار ملت ایران بدانند. به خصوص وقتی هیچ صدای اعتراضی از درون جامعه ایرانی نسبت به حکومت شنیده نمی شود. به خصوص وقتی که امتخابات در ایران با ارای ملیونی و اکثریتی منجر با اهتخاب کسانی چون احمدی نژاد می شود.
دولت های دیگر هر روز هزارویک علت زیادی می کنند. آن به مردم خودشان مربوط است. اگر مردم کشوری مثل آمریکا احساس کنند برخورد بد با ایرانی ها چنانچه منجر به برخورد متقابل شود به ضررشان تمام می شود جلوی دولتشان را خواهند گرت. اما واقعا فکر می کنید شرایط ما طوری هست که بتوانیم این حساس را نه در مردم آمریکا بلکه حتی در مردم عربستان سعودی یا پاکستان یا هند یا هر کشور دیگری ایجاد کنیم؟
حالا هرچی دوست دارید اسم این طرز فکر را بگذارید. ببینیم با نگاه غیر قرطی بازی شما مردم ایران ره به جایی می برند؟
http://ruminatingdude.blogspot.com/
baba kheyli harfe ha, chan ta sharif-khunde ke pozeshun aalam wa aadam ro koshte, ro dast-band beban-dan bebaran zendane khafane US.
una ham ke can ta danesh-ju ye ye la gaba nabudan, wase khoodeshhn dab-dabe yi daran dige......waay chegadr kare donya tanz dare
jaleb ine ke aksariyyate motlage (99.99%) Sharifi ha az gheyre siyasi tarin adam haye donya hastan ke fagat be fekre pool wa mowafagiyat hastan wa hamishe be Tehrani ha wa Amikabiri ha mikhandan ke khodeshuno be koshtan midan wa azadi-azadi mikonan.
اینطور که گفته شد به من دعوتنامه کنفرانس تحت عنوان سوانح طبیعی بوده و حرفی از جشن و گرده همایی واسه چاق سلامتی نبوده تا اینکه اول آگست وزارت خارجه به منظور واقعی کنفرانس پی میبره و ریجکت کردنها از همون روز شروع میشه البته من مطمئن نیستم. به همه اینها میشه آماده باش نامحسوس احتمالی را هم اضافه کرد و هم از دید امنیتی که 140 نفر یا بیشتر متخصص از ایران دارند میاییند دور هم جمع بشوند تا یک عده متخصص که بعضیاشون تو کار ِ های تک هستند را ببینند. به اضافه دید وزارت خارجه ای که میفهمه با اون اجندای خنده دار کنفرانس و جاب فر حاشیه ای عملن قراره یک عده که تخصصشون هم ربطی به حوادث طبیعی نداره و اغلب برق و الکترونیک و کامپیوتره بیایند و سی وی بدهند و کار گیر بیارند و خوب این ناقض شرایط ویزای غیر محاجرتیست. مسئولین کنفرانس رااگر نه برای محل برگزاری حد اقل میشه واسه محملی که واسش انتخاب شده مقصر دانست. دوست من میگفت که سعی بر این بوده که چیزی باشه که زیاد ربطی به تکنولوژی نداشته باشه. آیا واقعا مضمون دعوتنامه ها همونی بوده که بالا تر گفته شد؟
آیا وزارت خارجه نمیتوانسته زودتر خبر کنه ؟ حداقل میدونم که رویه این نیست و استادم سه سال پیش در راه رفتن به برکلی و در زمان توقف چند روزه اش در کانادا از ایران خبرش میکنند که ازسفارت آمریکا در دوبی زنگ زده اند و گفته اند بگین به ما زنگ بزنه چون ویزایش به مشکل خورده و این را جدی بگیره و نره که ریجکت میشه. طرف هم بعد از دوبار صحبت تلفنی که گفته نه حاظر هست تا دوبی بره و نه حاظر هست پاسش را واسه تصحیح بفرسته دوبی به اپشن بعدی که مراجعه به سفارت در مونترال بوده عمل میکنه و ویزاش همونجا باطل میشه.