یک ایده ابتکاری را این روزها ردپاشو جاهای مختلف میبینم و حیفم میاد اینجا ایده را نگویم. تو دانشگاهی که کار میکنم، جای پارکینگ کم است، برای اینکه دانشگاه بتواند تعداد کسانی را که به دانشگاه ماشین میآورند کم کند، برای پارکینگ پول میگیرد (باید آرم ماهانه یا سالانه خرید). منتها دانشگاه نمیخواهد قیمت پارکینگها را خیلی بالا ببرد چون برای بعضی از دانشجوهای کم پولتر پرداختش سخت خواهد بود. کاری که دانشگاه میکند این است که هزینه پارکینگ را تنها ۱۳ دلار ماهی گذاشته که هزینه نسبتا کمی است، ولی از آنطرف به کسانی که ماشین به دانشگاه نمیآورند و مجوز پارکینگ سالانه نمیگیرند، ۱۳ دلار ماهانه پول میدهد. اینکه آدم بخاطر ماشین به دانشگاه نبردن پول هم بگیرد تاثیر روانی قویی دارد. خود من هر روز با دوچرخه به سرکار میروم. حالا اگر دانشگاه پولی به من نمیداد، احتمالا مجوز پارکینگ میگرفتم و بعضی روزها با ماشین به سرکار میرفتم. با این ابتکار دانشگاه، من بنوعی دارم جای پارکینگم را به کس دیگری میفروشم.
این ایده «مبادله تنبیه و پاداش»،
استفاده جدی در کنترل مقدار آلودگی و یا دیاکسیدکربن توسط کارخانهها و نیروگاههای برق پیدا کرده است. بجای اینکه دولتها به کارخانهها بگویند که اگر بیش از یک مقدار خاصی آلودگی تولید کنید، جریمه میشوید. به آنها میگویند که سقف تولید آلودگی اینقدر است، اگر شما بیش از حد تولید کردید باید از یک کارخانه دیگری که آلودگی کمتر تولید میکند سهم آلودگیش را بخرید. بدین شکل همه یک آزادی عمل پیدا میکنند و با توجه به هزینههایشان تصمیم میگیرند چقدر در محدود کردن آلودگیهای تولید شده هزینه کنند.
این ایده میتواند جای خیلی از سوبسیدها را که برای کسانی مثل
حامد قدوسی خواب و خوراک نگذاشتهاند، بگیرد. فرض کنید اگر مردم تهران بدانند که اگر از یک حدی آب کمتر مصرف کنند نه تنها پولی لازم نیست بدهند بلکه پولی هم بتناسب پایینتر بودن مقدار مصرفشان از حد تعیین شده خواهند گرفت و برای کسانی که بیش از آن حد استفاده کنند هزینهها بالا و کاملا بدون سوبسید خواهد بود. فکر نمیکنید در زمان کوتاهی مصرف آب تهران نصف شود؟
متاسفانه همه چیز ایران دولتیست و دولت باید این پیشنهاد را عملی کند.
که فعلاً سرشان جای دیگری گرم است. ؛)