بهانه ای برای نظاره گر بودن
نوشته هژیر
فرض کنید که شما تصور میکنید احتمال حمله آمریکا به ایران بیست درصد است. آیا به نظر شما این احتمال توجیه کننده فعالیت جدی بر ضد جنگ میباشد؟
افرادی که به فرق بین احتمال یک واقعه و ریسک یک واقعه توجه میکنند احتمالا به این پرسش پاسخ مثبت میدهند. تفاوت بین ریسک و احتمال در این است که ریسک یک واقعه علاوه بر احتمال اتفاق افتادن آن, هزینه های مربوط به آن را نیز در بر میگیرد. برای مثال ریسک جنگ برای ایران از احتمال جنگ ضربدر هزینه جنگ به دست میآید. در مثال بالا اگر تنها هزینه جنگ را ۱۰۰۰ میلیارد دلار فرض کنیم، ریسک جنگ برای ایران ۲۰۰ میلیارد دلار خواهد بود، که احتمالا برای بیشتر دوستداران ایران زمین توجیه کننده فعالیت بر ضد جنگ خواهد بود(هزینه انسانی هم همینطور).
هرچند که این بحث در مباحث مربوط به تصمیمگیری در شرایط احتمالی بسیار پایه ای و حتی پیش پا افتاده است، تجربه شخصی من این بوده که در خیلی موارد افراد کاملا منطقی از آن پیروی نمیکنند. احتمالا دلایل زیادی برای این امر وجود دارد که بعضی منطقی و بعضی غیر عقلایی است. یکی از این دلایل ریسک عمل کردن در این شرایط برای اعتبار فرد است. مثلا کسی که با وجود ٪۲۰ احتمال حمله بر ضد جنگ فعالیت میکند به احتمال ٪۸۰ با این ریسک روبرو است که جنگ عملی نشود و سایرین به او به عنوان فردی غیر قابل اعتماد و با پیشبینیهای غیر واقعبینانه نگاه کنند. مثالی دیگر انتخابات ریاست جمهوری قبلی ایران است. در این انتخابات بسیاری از افرادی که کاملا با جهتگیریهای رییس جمهور فعلی مخالف بودند به فعالیت یا شرکت در انتخابات، حتی در مرحله دوم، تن در ندادند. فکر میکنم یکی از دلایل مهم این افراد این بود فرض میکردند احتمال پیروزی رفسنجانی در انتخابات بالاست و لذا ترجیح دادند که آنها در این پیروزی نقشی بازی نکرده باشند و به این ترتیب اصطلاحا اعتباراخلاقی خود در نزد دوستان و آشنایان را ریسک نکنند. این فرایند تا حد خوبی سکوت مطبوعات و روشنفکران آمریکایی یا ایرانی در مورد ریسک حمله به ایران را نیز توجیه میکند. با این توضیح رفتار این افراد چندان هم غیر منطقی نمینماید، هرچند که نتیجه چنین منطقی در نهایت به نفع هیچکدام از دو جامعه نیست چرا که تصمیمات بر اساس هزینه و منافع مورد انتظار برای گروه گرفته نمیشود.
یک سوال کناری: در این نوشته از منطق سودمندگرایی برای بررسی موضوع استفاده کردم. به نظر شما حاصل نگاهی اخلاقی به این سوال چیست؟ آیا افراد از نظر اخلاقی در مقابل نتایج چنین نحوه تصمیمگیری ای مسوولند؟ مثلا آیا افرادی که با وجود مخالفت جدی با نقطه نظرات آقای احمدینژاد از رای دادن به رقبای ایشان خودداری کردند، درمسوولیت اخلاقی دستاوردهای دولت فعلی، چه مثبت و چه منفی، سهیم هستند؟
Your way of thinking reminds me of allame helli type of thinking and debate which can be found in freethoughts.
Your example about Rafsanjani was totally baseless.
I agree with Alireza.
من،حوای عاصی رانده ی بهشت ،می توانم از بهشت بگویم
آنگاه که تو وگروهی از همکلاسیهایت را می بینم که با آنچه دارید در هرکجا که هستید نهال آگاهی را در سرزمینمان با همه شکنندگیش پاس می دارید
بوسه بر دستهای تو ،یاسی ،آزاد ،مه...
که می دانم سبز خواهدشد
ومن سهم خود را در هر آنچه روی می دهد می پذیرم در خوب وبدش
I agree partially with you. I had no time to organize my thoughts to write why I am not agree with hazhir’s idea. In the meantime, I thought his post will receive enough constructive critique after me. Simply I do not agree with what he said about the cause for Rafsanjani’s loss. Mateghe soodmande garaaee?? Simply I couldn’t see any of those he had mentioned among Iranian.
دوست دارم نظر شما رو بدونم
راستش من امسال یا سال اینده قصد اپلای دارم ، گرانش میخونم، شریف
چقد این تحریم به نظر شما عملیه؟