یک چند روزی است که به
رادیو زمانه گوش میدهم. چند ماه پیش به مهدی جامی که ایدههای مختلف را درباره رادیو جمع میکرد قول دادهبودم که منهم ایدههایم را خواهم فرستاد که البته تا دیروز فرصت نشدهبود. هر چه وقت اضافه داشتهام صرف ساختن بالاترین و یک وبسایت دیگر (به انگلیسی و هنوز ناکامل) شدهاست. رادیو زمانه دارد چیز خوبی میشود. نسل جوان ایران تا بحال هیچ تریبون صوتی یا تصویری نداشتهاست. در داخل ایران جوانان در کار روزنامهنگاری وارد شدهاند و تا بحال خوب کار کردهاند. نفوذ وبلاگها هم بد نبودهاست. ولی هیچ کدام از اینها به اندازه تریبون صوتی یا تصویری نمیتواند با جامعه بزرگتر در ارتباط باشد. رادیو زمانه قدمی است در این جهت و آمدنش را باید به فال نیک گرفت.
امروز هم داشتم به رادیو گوش میکردم که یک دفعه شنیدم این
نیک آهنگ کلاغ زده فرجامی
باران در دهان مانده
حرف من را به نوعی که خودش میخواهد، دار
د تحویل شنوندگان میدهد: «مهدی خان صاحب ژرف هم به طرفیت از میجر تونی بلر درآمد و اعلان کرد که بخلاف عقیده سیماخاتون، با چادر و حجاب و برقع آنطور که باید وشاید نمی شود رابطه برقرار نمود و موکد نمود که من خودم در این باب تجربه دارم. »
برنامه بامزه کلاغستونشان را از دست ندهید.
بلاخره شما که یه روز ایران بودید می دونید وضع زبان ما چطوریه
کل مطالب بلاگتون عالی بود
اول اینکه از وبلاگ ها مدتی است کم خبرم. نه اینترنت دائم دارم و نه وقت بلاگیدن. از قرار باید از "میدان" بیرون بیایم و مثل آدم بنویسم که یعنی بلاگیدن را بر من منع کرده اند :-(.
اما در مورد نوشته ات، راستش می دانم استراو از نقاب می گوید، اما این در چیزی که من می گویم تأثیری ندارد. چه چادر باشد چه نقاب و چه روسری. من از بحرانی که دیده شدن و ندیدن ایجاد می کند می گویم و اینکه محدودیت های چندفرهنگی بودن (یا ادعاهای آن) چه هستند.
نیک آهنگ را هم از روی لینک تو خواندم. راستش نمی دانم چه می گوید و از کدام "فاش" کردن اسرار نگو می گوید. خب کار نیک آهنگ همین سنسیشنالایز کردن مسائل است دیگر. تعجب کردی مگر؟! :-)