یکی از خوانندههای وبلاگم بدنبال طرح خاورمیانه بزرگ میگشت و در زیر نوشته قبلیام کامنت گذاشته است. چون فکر میکنم مطالب مربوط به این موضوع بدرد بقیه هم بخورد بجای کامنت اینجا جواب میدهم. این طرح آوردن دموکراسی به خاورمیانه بزرگ، طرحی بود که دو سال پیش دولت آمریکا پیشنویسش را به گروه اجلاس هشتگانه ارايه کرد، و
پیشنویس به روزنامهها درز پیدا کرد. البته نکات اصلیش در صحبتهای سه سال پیش بوش آمده بود مخصوصا جایی که
بوش گفت: «شصت سال است که غربیها برای نبود آزادی در خاورمیانه بهانه میآوردند و باهاش مشکلی ندارند.» بعدهم اسم هدف آمریکا را گذاشت «استراتژی پیشرو آزادی در خاورمیانه». که بعدا طرحی شد که به اجلاس هشتگانه ارایه شد، ولی چون سروصدای کشورهای عربی دوست آمریکا در آمد، در نهایت اجلاس هشتگانه از آتش طرح کم کرد و بعد دو بیانیه تصویب کرد(
این و
این). ادعای طرح، «همکاری» با کشورهای خاورمیانه است برای اصلاح آنها و حرکت دادن آنها به سمت دموکراسی با تبلیغات و ابزار اقتصادی و سیاسی. برای رسیدن به این اهداف موسسههای جدیدی تشکیل خواهند شد تا روی این موضوعات کار کنند.
بنظر من این طرح بیشتر به کشورهای عربی مربوط است تا ایران. در مورد این کشورها آمریکا میخواهد با فشار آوردن به آنها برای اصلاحات و باز شدن فضای سیاسی تا حدی از جذابیت تروریسم و آمریکایی ستیزی برای جوانهای عرب بکاهد و از طرف دیگر از شانس اتفاق افتادن انقلابهای بنیادگرایانه در این کشورها را بکاهد. این طرح مشکلات زیادی را دارد. اینکه واقعا کشورهای غربی بتوانند روی اتفاقات داخلی این کشورها تاثیر بگذارند جای سوال است. مثلا وقتی آمریکا به مصر برای آزادی یک رهبر سیاسی بنام «أیمن نور» فشار آورد، ابتدا او را آزاد کردند ولی بعد از چندین ماه
او را به پنج سال زندان محکوم کردند و از دوباره زندانیش کردند. اگر آمریکا بخواهد با کشوری مثل مصر و عربستان دوست بماند، نمیتواند خیلی به آنها فشار بیاورد. ایراد دیگر هم این است که بدون حل مساله اسراییل و فلسطین، مردم کشورهای عربی به آمریکا هیچ اطمینانی نخواهند داشت و روی خوشی به طرحهایش نشان نخواهند داد.
این مقاله از «بنیاد کارنگی برای صلح» و
این مقاله از «انستیتو بروکلینگ» دو مثال از انتقاداتی هستند که برعلیه این طرح شدهاست.
in summery democratizing Middle East is the only way to keep this important reagon as allies in the long run
مهدی عزیز
من به وبلاگ شما لینک دادم.
http://fahm.blogspot.com
پویا ارجمند
انتقاد جدی به قابل اجرا نبودنش است. اینکه اولا در خیلی موارد آمریکا نفوذ چندانی در کم و کیف سیاستهای داخلی کشورهای نسبتا بزرگتر خاورمیانه مثل مصر و عربستان ندارد و با توجه به احساسات ضد آمریکایی اعراب بعید است که مردم به حرفهای آمریکا آنچنان گوش کنند. از آنطرف همیشه این مشکل وجود دارد که ممکن است فشار آمریکا به اصلاح منجر به تضعیف و سقوط ناگهانی کشورهایی مثل عربستان شود و در نهایت حکومت در دست تندروها بیفتد. در آمریکا بعضی بر این باورند که فشارهای آمریکا به شاه در مورد رعایت حقوق بشر منجر به بسته شدن دست او در مقابله با انقلاب ایران شد و همین اتفاق ممکن است برای کسانی مثل پرویز مشرف پاکستان یا مبارک مصر پیش بیاید.
من در انتخابات شرکت نکرده و آقای احمدی نژاد را به هیچ عنوان قبول ندارم و هیچ نکته مثبتی هم در وی نمیبینم . ایشان فقط و فقط اعمال منفی و مضر انجام میدهد . پیشنهاد میکنم ، استادانی که مدرک Phd ایشان را تائید کرده اند را از دانشگاه به دادگاه فرا خوانند و محاکمه کنند. اولین چیزی که یک تحصیل کرده در مقطع دکترا بایستی یا گرفته باشد این است که میفهمد که نمیفهمد و میفهمد که بایستی کارها را خدی بگیرد ، کاری را که نمیداند قبول نکند و حداکثر تلاش خود را جهت همکاری دیگران به نماید . یک نفر ، حتی انیشتن هم در مقابل کارهای مملکت ، هیچ هستند چه رسد به این آقا که تکلیفش روش است . ضمنا" نمیشه مردم را کتک زد و از تریبون یکطرفه هر چرندی را گفت . به هر حال کار ها بی پاسخ نمیماند . میبیند .......چرا ؟ وضع بد ترمیشه . البته با حق و منطق و طبیعت هم سازگار است و قاعدتا" هم بایستی همین باشدالبته اگر سر را زیر برف نکنیم و همه را هم چون خود پنداریم . ولی فقه من عقل من است . خدا بینهایت و هیچ انسانی نیز نمتواند و حق ندارد ( مگر اینکه مشکل .....) خود را جای خدا بداند. البته در همه جا مشدی باقرها و الاغهایشان هستند ولی اینجا ایران است . مغولها ، عربها و......خیلی کردند بلاخره انکه رفت انها بودند . با مردم در افتادن ، یعنی ورافتادنو......
به امید حق وآرزوی موفقیت وسلامت شما