هشت سال پیش که تازه از ایران به تورنتو رفتهبودم، رامین جهانبگلو هم در دانشگاه تورنتو بود. در آن مدت یکساله که آنجا بودم تنها چندین بار بطور کوتاه در مهمانیها دیدمش. یک مورد که به خوبی یادم است وقتی بود که در جلسه عمومی گروه دانشجویان ایرانی دانشگاه تورنتو، یک صحبت کوتاهی کرد و سعی کرد که گروه را قانع کند که فقط به برگزاری پارتی قناعت نکند و یک سمینار درباره مطالعات ایرانی هم برگزارکند که با مخالفت خیلی از آن دانشجویان حاضر روبرو شد(اولین باری بود که با این واقعیت آشنا شدم که گروههایی که با نام Persian Student Association شناخته میشوند کاری بیش از برگزاری پارتی ازشان بر نمیآید.)
در آن زمان اتفاقا چند مطلب که رامین نوشتهبود را خواندم و قبطه خوردم که چرا فیلسوفهایی همچون رامین که هم خودشان آدمهای خوشفکری هستند و هم آموزش درست حسابی در فلسفه دارند در ایران شناختهنشدهاند. نتیجهاش این شدهاست که کسانی مثل عبدالکریم سروش (که کارشان در جای خودش با ارزش است) در فضایی بیرقیب تبدیل به بتهای فلسفه شدهاند.
برای مدتها خبر چندانی از او نداشتم و شنیدهبودم که به ایران رفتهاست و موسسهای در آنجا راه انداختهاست. واقعیتش شک داشتم که حکومت تحمل آموزش فلسفه مدرن توسط کسی مثل رامین را داشتهباشد. وقتی که حکومت، سروش را تحمل نکرد، بعید میدانستم که نوع سکولارش را تحمل کند. منتهی روشی که حکومت برای این نوع آدمها دارد معمولا زندانی کردن نیست بلکه تهدید یا بهم زدن کلاس یا جلسه سخنرانی است. معمولا روش زندان نیست، چون هزینه زندانی کردن آدمهایی که در سطح جهانی شناختهشدهاند همچون رامین جهانبگلو، سروش و یا شیرین عبادی برای حکومت بسیار بالاست. برای همین با این که حدس میزدم که جلوی تدریس دکتر جهانبگلو را روزی بگیرند فکر نمیکردم که زندانیاش کنند.
حالا هم هر کس میخواهد کمکش کند باید به انعکاس جهانی خبر زندانی شدنش کمک کند. بعید است که حکومت بدنبال این باشد که دردسرهای جهانیاش را بیشتر کند.خیلی مهم است که آدمهایی حکومت بهشان نمیتواند دست بزند زیادشود. الان تنها یکی است و آنهم شیرینعبادی است(بماند که عبادی از این فرصت هیچ استفادهای نکرده و از زمان گرفتن جایزه نوبل خیرش برای ایران کمتر شدهاست.)
در وبسایتهای دیگر:
یاسرFree Thoughts on IranفرنگوپلیسArash Kamangirوبلاگ برای آزادی رامین جهانبگلوزننوشتسردبیرخودم
مهدی از لینکهای جالبت ممنونم. من روی مقاله ویکلی استاندارد کار می کنم. راستی یک سوال داشتم. برای نوشتن همچین مقاله ای چقدر دستمزد به نویسنده می دهند.
در مورد سوالی که در پیام مربوطه داشتم خوشحال می شوم که لینکهایی که درخواست کردم معرفی کنی.
نمیدانم دستمزد این مقالهها چقدر است، حدسم این است که پول زیادی نیست. و این افراد پولشان را از think tank هایی که در آن کار میکنند در می آورند.در مورد مطالبی هم که خواسته بودی الان چیزی آماده ندارم سرفرصت باید در موردش مطلب جمع کنم. سعی میکنم حواسم باشد و اگر چیزی دیدم جمع کنم یا لینکش را در لینکدونی بگذارم.
the letter n
ّ سعی میکنم یک فکری برایش بکنم. لینکدونی را گذاشتم بالا چون نمیرسم که هر روز وبلاگ را آپدیت کنم و میخواهم کسانی هر روز وبلاگ را چک میکنند دست خالی برنگردند.
anonymous،
من بیشتر با یکتازی سروش مشکل دارم تا خود مطالبش. بنظرم اگر ایران ۱۰ تا فیلسوف درست حسابی داشت و سروش یکی از آنها بود مشکلی نبود، ولی در ایران سروش یکتاز شدهاست.
از نظر دیدگاهش سروش یک دیدگاه سنتی و بشدت بدبین به مدرنیته دارد درحالی که رامین اینطور نیست و دید مثبتی نسبت به مدرنیته دارد. من شخصا فکر میکنم جامعه ایران بیشتر به دیدگاههای مثبت به مدرنیته نیاز دارد تاحرکت و تغییری بوجود بیاید تا دیدگاهی بد .