وقتی که مصاحبهای را میخوانید معمولا بعضی جاها یک مقدمهای یا موخرهای نوشتهمیشود تا خواننده را با فرد مصاحبه شونده یا شرایط مصاحبه آشناکند. یک روزنامهنگار خوب باید سعیکند که فقط به واقعیتها اکتفاکند و قضاوتها خود را در این بخش از گزارش وارد نکند.
امروز این
مصاحبه مجله تایم با احمدینژاد با عنوان «قراری با یک فکر خطرناک: رییس جمهور ایران» را دیدم که مثال خوبی است از یک مقدمه یک جانبه. گزارشگر با مقدمهی یک طرفانهای که بر مقاله کاملا فضا را با نوع نگاه خود آمادهمیکند. نوع کلماتی که در مقدمه استفادهشده تا حد زیادی در جهت خوارکردن مصاحبهشوندهاست. مثلا جملاتی مثل «او هنگام نشستن روی صندلی زیر لب با خودش صحبت میکرد»، «شاید او در عکسها علامت صلح نشان میدهد ولی در عمل دنیا را به جنگ نزدیکتر میکند». دقت کنید که تفاوتی هست بین مقالات نظر (opinion) و گزارش یک مصاحبه. در مصاحبه خبرنگار یک خبرنگار است و نه تحلیلگر. اینکه آیا کارهای احمدینژاد دنیا را به جنگ نزدیکتر میکند یا نه به خبرنگار ربطی ندارد. اگر خبرنگار فکر میکند که چنین باوری وجود دارد باید برود یک نفر را پیدا کند که این حرف را بزند بعد بنویسد فلانی گفت احمدینژاد دنیا را به جنگ نزدیکتر میکند.
اما یک مثالِ مصاحبه دیگر دارم که مقدمه ندارد و مقدمه نداشتنش خودش یک نوع بیانصافی است. آنهم
مصاحبه رامین جهانبگلو با ایسنا است. در چنین موردی خبرنگاران ایسنا باید در همان مقدمه صریحا مینوشتند که «جهانبگلو تازه از زندان با گذاشتن وثیقه آزاد شدهاست و ایسنا از اینکه آیا او برای انجام این مصاحبه تحت فشار قرار است یا نه اطلاعی ندارد. همچنین در چند مورد قبلی از مصاحبههای ایسنا، مصاحبه شوندگان گفتههای بعد از زندانشان را پس از مدتی تکذیب کردند و گفتند مصاحبه آنها شرط آزادیشان بودهاست.» اینکه آیا خبرنگاران ایسنا جرات میکنند چنین چیزی را بنویسند یا نه نمیدانم. ولی اگر جرات نمیکنند بهتر است از مصاحبه کسانی که تازه از زندان خارج میشوند امتناع کنند.
سونيا مصباحي
و اگر ان معدود سیاست مدار معتدل که میخواهددراه حلی ارایه دهد را چنان سوال پیچ
میکنند که جا بزند ...گاهی کاندی رایس یا خود بوش را کلافه میکنند اینها دست اموز
و پرورش یافته در ارگانهایی غیر از روزنامه نگاری هستند