وبلاگ نیمه فعال مهدی درباره‌ی تصویر ایران در رسانه‌های جهان
فاطمه حقیقت‌جو که این روزها در دانشگاه ام‌آی‌تی شهر بوستون است، چند روز پیش در دانشگاه استنفورد یک سخنرانی یک ساعته در یکی از کلاسها داشت. صحبتهایش به فارسی بود و به انگلیسی ترجمه می‌شد. سعی‌کردم در حال شنیدن سخنرانی خلاصه‌ای بنویسم. این مطالبی که می‌خوانید نوشته‌های تکه تکه و خلاصه‌وارِ من از صحبت حقیقت‌جو است و دقیقا جملاتی نیست که او گفت:

ابتدا با مروری بر حرکت رفرم در ایران شروع می‌کنم. خاتمی مفاهیم دمکراسی مانند جامعه مدنی ،حاکمیت قانون، پاسخگویی، مسوولیت‌پذیری ،آزادی، مشارکت و رقابت مطرح کرد. مردم هم از این مفاهیم استقبال کردند. حمایت مردمی از اینها باعث پیروزی خاتمی در انتخابات شد. خواسته‌های خاتمی دموکراسی حداقلی نبود بلکه حداکثری بود و تنها به دنبال انتخابات آزاد نبود بلکه بدنبال اصلاحات در تمام عرصه‌ ها بود .

خاتمی بر حاکمیت قانون پافشاری می کرد ولی به طور کلی الویت خاصی برای ابعاد دمکراسی قائل نبود و به طرح تمامی آنها می پرداخت. وقتی که درباره دموکراسی دینی صحبت کرد، منظورش دموکراسی متفاوتی نبود، تنها می‌خواست بگوید که می‌خواهد در قالب قانون اساسی موجود فعالیت کند، که دربرگیرنده اسلامیت و جمهوریت است.

دستاوردهای خاتمی و مشکلات:
برای خاتمی حاکمیت قانون خیلی مهم بود چون که در ایران قانون گریزی و قانون شکنی مشکلی جدی‌ است. مخصوصا از آنجا که قانون‌شکنی بیشتر توسط خود حاکمیت انجام می‌شود. اولین قدمی که انجام شد، هیاتی برای پی‌گیری نقض قانون اساسی و گزارش آن به رییس‌جمهور بود. خاتمی ‌می‌خواست رییس جمهوری باشد که قانون اساسی را اجرا می‌کند. منتها این ایده خودش باعث تناقضهایی شد. یکی این بود که در اصل 113 قانون اساسی، نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی به عهده رئیس جمهور گذاشته شده ولی ابزاری برای اجرای قانون اساسی در اختیار رئیس تعریف نشده است. در نهایت رییس‌جمهور تنها قدرت مذاکره برای اجرای قانون اساسی داشت و نه قدرت دیگری...

اما و اگرهای قانون اساسی اجرایش را مشکل می‌ساخت. مثلا در بیشتر اصول ، قید شده که مغایر اسلام نباشد و چون در این مورد تفاوت سلیقه وجود دارد،‌ اجرای قانون اساسی در این موارد مشکل است. نتیجه این شد،‌ که محافظه‌کارها از قانون و حاکمیت قانون استفاده کردند تا حامیان دموکراسی و اصلاحات را سرکوب‌کنند، هرچند که از ابزار غیر قانونی هم برای واژگونی اصلاحات استفاده کردند.

در دوسال اول خاتمی، آزادی سیاسی در اوج خودش بود. نتیجه این شد که مردم که خیلی تشنه‌بودند سعی‌کردند تمام مشکلات را یک دفعه بگویند. چند مشکل اساسی پیش آمد:‌یکی اینکه اصلاح طلبان هرچه به ذهن شان می رسید در مطبوعات مطرح می کردند بدون اینکه اهداف را اولویت بندی کرده باشند، علت آن هم اختلافاتی بود که از قبل از دوره اصلاحات وجود داشت،‌ خیلی‌ها شروع کردند از کسانی انتقاد کردن که می‌شد ازشان بعنوان حامی اصلاحات استفاده‌کرد ولی بدلیل این انتقادات به جناح مخالف رانده‌شدند.

مشکل دیگر اصلاحات این بود که رهبر مشخصی نداشت. خاتمی حاضر نبود که رهبری اصلاحات را قبول کند. متاسفانه جمع دیگری هم نبود که بتواند نقش رهبری اصلاحات را ایفا کند...

در همان زمان محافظه‌کاران از ابزار قانونی و شبه قانونی استفاده‌کردند تا اصلاح‌طلبان را با بستن روزنامه‌هایشان و زندانی‌کردن فعالان سیاسی سرکوب‌کنند...

در بحث مشارکت و رقابت، بعنوان یکی دیگر از اهداف، خاتمی تلاش کرد زمینه های مشارکت و رقابت را در جامعه فراهم کند مثل اجرای قانون شوراها، تقویت احزاب و سازمانهای غیر دولتی.

اصلاحاتی که با اهداف حداکثری شروع شد، اما در خاتمه 8 سال، حتی نتوانست اهداف حداقلی ، یعنی مشارکت و رقابت در انتخابات را تضمین نماید،خاتمی با لایحه انتخابات فقط می‌خواست انتخابات آزاد را به نتیجه برساند ولی با رد‌شدن آن لایحه،‌ خاتمی نتوانست حتی اهداف حداقلی را به نتیجه برساند.

خاتمی در پیام نوروزی آخرش گفت: «ما و شما در این هشت سال دوران پر نشیبی را پشت سر‌گذاشتیم... معتقدم بزرگترین دستاورد این دوران شفافیت خاص تاریخی ملت و تبدیل ان به گفتان غالب بود، گرچه تحقق این خواست بزرگ تاریخی، نیاز به صبوری ، صبر و پایداری دارد...»

من بر این باور نیستم که اصلاحات مرده‌است. اما دو مشکل که من می‌بینم،‌ ساختار حقوقی هرگونه تغییری را منوط به اراده شخص اول مملکت کرده‌است، که متاسفانه چنین اراده‌ای وجود‌نداشت. دوم مشکلات درونی اصلاح‌طلبان بوده‌ و هست.

در آخر می‌گویم که امیدوارم سیاستهای آمریکا به جنگ برعلیه ایران نیانجامد.



چندین سوال هم بود که من فقط دوتایش را قبل از بستن لب‌تاپم نوشتم:

سوالها:
۱) مشکل اصلی در ایران دو چیز است یکی وجود حاکمیت رهبر و دیگری حاکمیت ایدئولوژی. حداقل سیزده ‌اصل قانون اساسی مربوط به این مسایل هستند. چگونه خاتمی این دو نکته را توجه نداشت و فکر می‌کرد می‌تواند که تغییری ایجاد‌کند.
جواب حقیقت‌جو: واقعیتش خیلی در زمان نامزدی خاتمی به اینها فکر نشده‌بود چون انتظار پیروزیش نمی‌رفت. دیگر اینکه تناقضات در دولتهای قبل از خاتمی از بقیه پنهان مانده‌بود. این تجربه هشت سال اصلاحات به ما ثابت کرد که دیگر با اصلاحات بدون تغییرات اساسی قابل انجام نیست.

۲) منظور شما از «ما» زمانی که می‌گویید ما معتقد به اصلاحات بنیادی هستیم، کیست؟ آیا بقیه اصلاح‌طلبان هم اینطوری فکر می‌کنند؟
جواب حقیقت‌جو: بیشتر اصلاح‌طلبان به این معتقدند هرچند بعضی شاید آشکارا نگویند چون به عملی بودنش باور ندارند. بعضی هم نگرانند که اگر بخواهند روی تغییر قانون‌اساسی پافشاری کنند قانون اساسی بیشتر از این توسط محافظه‌کاران به طرف «حکومت اسلامی» برده شود.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     5 نظر
نظرات:
Anonymous Anonymous گفت:
mohem tarin kheslate yel reformist islami in hast ke "kam rou" bashad. in khanum yek saat az yek ravan ke hich rahi joz shekast moghabelsh nabud harf zade ast. ma baz tekrar khahim kard madam ke tasavor mikonim ke khorous ham mitavanad tokhm begzarad. hokoumate elahi va democracy, in bud senario 8 saale eslah talaban islami.

Anonymous Anonymous گفت:
Nameh Ahmadinejad be Bush!

motma'en bash hich chizeh mohemi toosh nist..delto khosh nakon!
ehtemalan ye mosht gondeh goozi shabihe "name khomeini be Gorbachov" ke ey jenabe Bush bia be daman por mehre eslam panah biavar..va bikhiale ma sho..va bezar ma middle-east ro do lope shii'eh konim.

ina hanooz dochareh yek tavahom khodbozorg bini mofrat hastan.. vase hamin hamst ke akhoonda hamisheh khatarnak hastan.. che tondro che kondro!

Blogger Niki گفت:
thanks for writing up these notes. I got an announcement that she was at stanford but I couldn't make it there in time. Her answer to the first question is sort of embarassing. It shows a kind of political immaturity in the reformists of 1997, and even the reformist today.

Anonymous Anonymous گفت:
this is my second post , this one in english, I keep asking myself why in the world, USA let these pro mullahs "reformists" ; Soroush, Mehrangiz Kar and now Fatome Haghighat jou, getting good job at top university while no one care what have very same people have done to help Islamic republic last longer. If you are really want to mullahs go, you wont get same treatment for sure.

Anonymous Anonymous گفت:
درباره هشت سال حکومت خاتمی باید دهها کتاب نوشت و تازه نصف مطالب ادا نمیشه