وبلاگ نیمه فعال مهدی درباره‌ی تصویر ایران در رسانه‌های جهان
یکی دو هفته‌ای است که بلاگم هر روز در لیست بلاگرولینک دم به ساعت می‌آید بالا. نمی‌دانم باز این سیستم بلاگرولینگ یک مرگش شده یا اینکه یکی از طرفداران این بلاگ دارد دم به ساعت این وبلاگ را پینگ می‌کند که من را بکند چوپان دروغگو و از مشتریهای این بلاگ کم کند.

اینروزها سرم شلوغ است و هر دو سه روز یک بار می‌نویسم. هیچ اطلاعات سری هیجان‌آوری هم ندارم که یک روز پس و پیش دانستنش چیزی را تغییر بدهد. برای همین اگر خواننده این بلاگ هستید چند مدتی به «ژرف» در لیست بلاگرولینگ بقیه وبسایتها توجه نکنید و هر دو سه روز یک بار اینجا تشریف بیاورید.

پ.ن. بهترین راه وبلاگ خوانی استفاده از «خروجی خوان» یا RSS reader است. من خودم از بلاگ‌لاین برای اینکار استفاده می‌کنم و هر روز در عرض ۱۵ دقیقه حدود ۶۰ وبلاگ را می‌خوانم.



جواب بلاگروینگ به سوال من در مورد پینگ شدن زیادی:
Hello,

The updates may be the result of dynamic content on your site. If you
have a component that is changing on an automatic basis, it may be seen
as an update.

Unfortunately, there is currently no way to prevent your site being
pinged if you are using Blogrolling.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     9 نظر
بعضی موقع روزنامه‌نگارها گفته‌هایی از مصاحبه شونده‌شان می‌گیرند که روحیات مخاطباشان را خوب نشان می‌دهد. یکی از اینها این گفته است که خبرنگار گاردین از ناصرهادیان( استاد علوم‌سیاسی دانشگاه تهران و دوست احمدی‌نژاد ) نقل کرده‌است. هادیان می‌گوید که به احمدی‌نژاد سفارش کرده که یک کاری بکند، مثلا رفتن به کنیسه‌، تا مردم اینقدر نگویند که او ضدیهود است. احمدی‌نژاد هم گفته خیالت راحت باشد، من فکر بهتری دارم:

Nasser Hadian-Jazy, associate professor of political science at Tehran University and a childhood friend of the president, said Mr Ahmadinejad was keen to put the Holocaust row behind him.

"I asked him, 'Are you anti-Jew?' He said, 'I am not.' I said, 'Why not go to a synagogue to express regret for what Iranians have done to Jews?' ... He said, 'I have another idea, a better idea.'

"He will do something to show he is not anti-Jewish. I hope he will do it soon. He will make a gesture to the Jews in Iran and that has implications for Jews elsewhere. What he will say is very important and will remove the idea that he is anti-semite."
جالبی این گفته این است که توجه هادیان و احمدی‌نژاد کاملا به بازتاب کار است و نه به ارزش اخلاقی‌کار. در چند هفته آینده منتظر شیرینکاری جدید رییس‌جمهور منتخب باشید.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     7 نظر
من یک شانسی برایم پیش آمده که در یک دوره یک ماهه Entrepreneurship (کارآفرینی؟ فن‌آوری؟) شرکت کنم. عملا دوره از دیشب شروع شد. قرار است کارهایی که برای شروع کردن از یک ایده و رساندش به یک شرکت موفق لازم است را یاد‌بگیریم(البته در سطح تئوری). برای همین اصول اولیه اقتصاد، دارایی و مدیریت را بهمان آموزش می‌دهند و همینطور بازدیدهایی از شرکتهای اطراف خواهیم داشت. پیش‌بینی می‌کنم یک ماه آینده خیلی گرفتار باشم و کمتر وقت وبلاگ‌نویسی داشته‌باشم. کمی هم ممکن است فضای این وبلاگ اقتصادی شود.

صحبت از فن‌آوری شد، می‌خواستم بگویم که در برنامه دارم که در دو ماه آینده یک سایت جدید درست کنم که در فضای اینترنتی ایرانی چیز کاملا جدیدی خواهدبود. در مورد سایت تنها بگویم که ارتباط زیادی بین استفاده‌کنندگان و وبسایت وجود خواهد داشت و بنوعی روحیه کار گروهی و رفتار دموکراتیک را تشویق خواهد کرد. فعلا دارم با تکنولوژیهای مختلف اینترنتی را تست می‌کنم ببینم کدام را در آخر استفاده کنم.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     8 نظر
مژده: یک نرم افزار خیلی باحالی بزودی بیرون می‌آید که مشکل سانسور اینترنت در ایران را تا حد زیادی حل می‌کند. اسمش هم «سیفون» است و سیفون را می‌کشد و تمام کارهایی که تا حالا دولت برای فیلتر کردن اینترنت کرده‌است را می‌فرستد به جایی که باید برود.

این نرم‌افزار یک جور شبکه دوستی (مثل ارکات) هست که کارش دادن مسیر غیرمستقیم به وبسایتهای فیلترشده از طریق کامپیوتر دوستانتان است. برای همین کسانی که در ایران هستند تنها نیاز دارند یک نفر در خارج بشناسند که حاضر باشد کامپیوترش را روشن بگذارد و با استفاده از این نرم افزار به آنها مسیر بدهد. نصب و کار با این نرم افزار خیلی ساده خواهد بود. من خودم هفته بعد می‌خواهم پنکه پرصدای کامپیوترم را عوض کنم و تمام مدت روشن بگذارمش که یک حالی به دوستان در ایران بدهم. خیلی خیلی مهم است که زمانی که نرم افزار بیرون‌آمد همه تبلیغش را بکنند و به دوستانشان در استفاده‌اش کمک بکنند.

متشکر از یاسر از تورنتو که لینکش را فرستاد.

پ.ن. چند روزی مسافرت خواهم بود.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     6 نظر
من خودم چند ایده برای سوالی که در نوشته قبلیم کردم دارم که اینجا می‌نویسم:

۱) هنوز که هنوز است یک گروه مدافع حقوق بشر با یک وبسایت درست حسابی نیست که آمار تمام زندانیهای سیاسی و دستگیریها را بروز داشته‌باشد. به یک چیزی مثل این وبسایتی که تعداد کشته‌شدگان غیرنظامی را در عراق می‌شمارد نیاز است، منتها برای نشان دادن تعداد زندانیهای سیاسی اعم از دانشجو و غیر دانشجو. جمع کردن چنین آماری سخت نیست. خیلی از فعالان سیاسی در ایران به محض اینکه کسی دستگیر شود یا خشونتی اعمال می‌شود می‌توانند به چنین وبسایتی گزارش کنند. این کمک می‌کند که بطور مستند بشود گفت که در ایران در این لحظه به این تعداد زندانی سیاسی هست. این در دراز مدت کمک هم می‌کند تا بشود دید که اوضاع بهتر می‌شود یا بدتر.

۲) یک ایده دیگر هم درست کردن یک وبسایت ویکی برای اعمال کنندگان خشونت در ایران است. بیشتر نیروهای پلیس در ایران تنها مامورند و معمولا از کاری که می‌کنند راضی نیستند و نباید از آنها عصبانی بود. ولی اگر تصاویر تجمع هفت‌تیر زنان را ببنید، می‌بینید که یکی دونفر پلیس زن هستند که با طمع خاصی مشغول اعمال خشونت هستند. می‌شود اینها را زیر ذره‌بین قرار داد و برایشان یک صفحه ویکی داشت که اعمال خشنشان گزارش شود. این می‌تواند جلوی کسانی که زیاده‌روی می‌کنند را بگیرد و کلا دست و پای نیروی انتظامی‌ را در اجرای دستورات سرکوب ببند.

اینها ایده‌هایی هستند که تا حد زیادی نپخته‌اند و باید بحث بشوند.
همانطور که خیلیها در نظرات نوشته قبلی گفتند، مشکل خشونت تا حد زیادی ساختاری است و بدون تغییراتی در ساختار خشونت پایین نخواهد آمد. نظر شخصی من این است که خشونت را هرجایی که مي‌شود باید جلویش را گرفت و نباید صبر کرد تا ساختار تغییر‌کند.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     3 نظر
فرضهای زیر را درباره ایران بخوانید:
۱- حکومت ایران قبل از اینکه دیر شود عقب نشینی خواهد کرد و از طوفان مساله هسته‌ای سالم بیرون خواهد آمد.
۲- در پانزده سال آینده هیچ تغییری در ساختار و یا بافت نخبه‌گان حکومتی‌اش بوجود نمی‌آید.
۳- در پانزده سال آینده قانون اساسی تغییری نخواهد کرد و احکام شرع همچنان منبع اصلی قوانین خواهند ماند.
۴- تاثیر نیروهای خارجی(اعم از دولتها و یا گروههای مدافع حقوق بشر) روی وضعیت داخلی ایران همچون گذشته ضعیف باقی خواهد ماند.

حالا برای ادامه این متن فرض کنید که آن فرضها درستند و به سوال پایین جواب دهید:

آیا راهی برای کم کردن خشونت پلیس و نیروهای لباس شخصی از نوعی از آنکه در تجمع زنان مشاهده‌کردیم، بنظرتان می‌رسد؟
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     14 نظر
یک مشاهده‌ای که داشته‌ام این است که خیلی از فقیرهای آمریکا چاقند ولی در بیشتر فقیره ایران لاغرند. برای همین یک جورهایی کم درآمدها در ایران سالم‌تر می‌مانند.

دلیل این قضیه را دقیقا نمی‌دانم. ولی فکر‌کنم این باشد که در ایران بیشتر مردم کم‌درآمد غذای خانگی می‌خورند که سالم‌تر است. درحالی که در آمریکا فقیرها بیشتر می‌روند جاهایی مثل مکدونالد. شما نظرتان چیست؟
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     14 نظر
هنوز دوتا بازی دیگر هست.

پ.ن. صفا درست می‌گوید :« اما من يه کمی مسايل بيرون بازی آزارم داد تا خود بازی. چرا بايد برای هر سه گل مکزيک دوربين بصورت زنده مکزيکوسيتی رو نشون بده که مردم دارند خوشحالی می کنند اما يک دوربين توی تهران يا توی اروپا يا آمريکا اين همه ايرانی مشتاق رو که پای گيرنده ها دارند بازی رو نگاه می کنند روی گل ايران نشون ندند. حتی تماشاچی های ايران در ورزشگاه هم ماست مالی شد. بدجوری در انزوا هستيم به خدا...»

فرنگوپلیس هم این پست‌مدرن بازی را ول نمی‌کند. بابا بخدا برد ایران با برد مکزیک مساوی نیست. آدم که پیکان و بنز را یکی بداند کارش به همینجا هم می‌کشد:)

بهمن هم که تا اطلاع ثانوی وبلاگش شده یک وبلاگ ورزشی. آقا حداقل این RSS ات را روشن کن بتوانیم با خیال راحت با RSSreader وبلاگتو بخوانیم.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     3 نظر
بیشتر کسانی که به نسل قبل از من متعلند و در زمان انقلاب بیست یا سی‌سالی داشته‌اند با اینکه از وضع الان خیلی ناراضی هستند ولی هنوز رابطه رمانتیکی با انقلاب دارند. من خودم هم با اینکه زمان انقلاب بچه بودم ولی در من هم احساس نوستالژیکی( البته خیلی کمتر از نسل قبلی) نسبت به انقلاب وجود دارد. این احساس که انقلاب چیز خوب و قشنگی بود ولی حیف که به انحراف کشیده‌شد.

شیرین عبادی کتاب خاطراتش را بتازگی منتشر کرده‌است. هنوز کتاب را نخوانده‌ام. اما براساس چیزی که دکتر ولی نصر نوشته شیرین عبادی هم به درد بالا دچار است:

As commendable as her efforts on the part of the victims of injustice in Iran have been, Ebadi's confused rendition of Iranian history, which vacillates between celebrating the revolution and condemning its consequences, makes it difficult to regard her as a symbol of democracy. Still, it is possible to look beyond her perplexing tentativeness and regard her story as emblematic of the paradox of a revolution that mobilized, educated, and ultimately frustrated Iranian women. Revolutionary fervor promised to break down traditional patriarchy, but in its place there appeared new discriminations. Ebadi hopes that the unfulfilled promises of revolution will finally bring a fury down upon the Islamic Republic and fracture its pious edifice. But this hope, however fond, is a distant one--more distant than Ebadi seems to understand.

«ولی‌نصر» این نگاه رمانتیک روشنفکران نسل شیرین عبادی را به نقد می‌کشد و می‌گوید چطور می‌شود هنوز به انقلابی که از همان اول شروع به گرفتن آزادیهای طبقه متوسط و تحصیل‌کرده گرفت و آنها را سرکوب کرد، احساس خوبی داشت. می‌گوید نمی‌شود کسی به انقلابی که اینقدر خرابی بوجود آورد را بعنوان یک ایده‌آل نگاه بکند و هنوز بخواهد که سمبول فعالیت دموکراسی و عدم خشونت باشد.

بیشتر بقیه مقاله نصر به جواب دادن این سوال شیرین‌عبادی صرف شده‌است: «چرا جوانهای ایران به پا نمی‌خیزند؟ با اینهمه نارضایتیشان و با توجه به اینکه آنها ۷۰ درصد جامعه هستند، چه چیز است که آنها را اینقدر منفعل نگه‌داشته‌است؟». در جوابش پدیده روی کار آمدن احمدی‌نژاد را توصیف می‌کند. می‌گوید چقدر اصلاح‌طلبان در تحلیل وضعیت جامعه بدتر از تندروها عمل کردند. مثل عبا‌س‌عبدی به این اشاره دارد که درد اکثر مردم پیدا کردن کار و پول است.

این اولین باری بود که از ولی‌نصر مقاله‌ای می‌خواندم، متشکر از حسین که لینک را فرستاد و اهمیت مقاله را متذکرشد. مقاله ارزش ترجمه هم دارد. برای خواندن مقاله به اینجا مراجعه کنید. سایتش ثبت‌نام می‌خواهد. اینهم شناسه: whoisme اینهم رمز ورود:ollie
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     2 نظر
معمولا وقتی که اهمیت کشوری در آمریکا بدلایل سیاسی بالا میرود، بغیر از خبرهایی که در مورد درگیری سیاسی آن کشور می‌نویسند هر از گاهی خبرنگارها مطالبی در وصف گل و بوته آن کشور هم می‌نویسند. اینها مطالبی هستند که ربط مستقیمی به درگیری سیاسی ندارند و معمولا نکته مثبتی را نشان می‌دهند. اینکار معمولا توسط روزنامه‌هایی با طرز فکر لیبرال انجام می‌شود و هدف کلیش این است که مردم با ابعاد دیگری از آن کشور آشنا بشنوند و همینطور تمام اخبار راجع به آن کشور منفی نباشد.

حالا در مورد ایران هم چنین چیزی وجود دارد. منتها از آنجا که پیدا کردن خبری که هم مثبت باشد و هم جالب در ایران کار آسانی نیست،‌ خبرنگارهای خارجی به خبرهای عجیب روی می‌آورند و وقتی هم که یکی کشفشان می‌کند، راجع به آن یکی بعد از دیگری می‌نویسد.

در مورد ایران یک مدتی خبر «جراحی بینی خانمها» مد بود. هر از گاهی در روزنامه‌ای یک گزارش مفصل با عکس چاپ می‌شد که خانمها در ایران به بینی خیلی اهمیت می‌دهند. در فضای خبری ایران، این خبر چند بعد داشت. یکی اینکه می‌گفت مردم در ایران بفکر آماده‌شدن برای جهاد یا غنی‌سازی نیستند. از آنطرف تاثیر منفی حجاب اجباری را نشان می‌داد که باعث شده خانمها به قسمت بیرون مانده از حجاب اهمیت خاصی نشان بدهند.

تازگی‌ها خبر «تغییر جنسیت» خیلی داغ شده‌است. چون هنوز مساله‌ای «تغییر جنسیت» در سطح جامعه آمریکا کاملا جا نیافتاده و یک نوع احساس عجیب بودن راجع بهش هست، مشکل نداشتن حکومت ایران با تغییرجنسیت یک نوع پیشرفت محسوب می‌شود. (حالا بماند که همجنسگراها کوچکترین ابراز وجود ندارند.) این نوع پیشرفت با تصویری که از ایران در ذهن مردم از ایران بعنوان یک کشور تندرو مذهبی وجود دارد، تطابق ندارد. در نتیجه این خبر برای مردم جالب می‌شود.

من خودم نسبت به اینجور خبرها احساس خوبی ندارم. چون اولا بیادم می‌آورد که چقدر تصویر ایران در دنیا بد است، که حتی عمل کردن بینی در ایران هم خبر مثبت حساب می‌شود و همین اینکه واقعا خبر مثبت و جالب دیگری در ایران نیست که کسی راجع به آن بنویسد.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     10 نظر
June 03, 2006
سرکار همکار آمریکاییم دیروز شاکی بود که تو سمینار دهن نفر کناریش که یک چینی بوده خیلی بوی بدی می‌داده‌است. می‌گفت فکر می‌کنی نداشتن بهداشت دهان ریشه فرهنگی دارد یا نه. من هم گفتم تقصیر آنها نیست که غذایشان بوی شدید دارد، خودشان عادت کردند متوجه نیستند. او هم گفت این پست‌دکترای جدید چینی هم که تازه همکار ما شده را چی می‌گویی که تمام دندانهایش جرم گرفته‌است. بدجوری راست هم می‌گوید طرف دندانهایش یک من جرم دارد.

خوشبختانه اینروزها برای اولین بار تو عمرم یک بیمه دندانپزشک دارم که واقعا به داد دندانهایم رسیده‌است.
لینک دایمی مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
مطلب بالا را به دوستان خود ایمیل کنید:     55 نظر