یک جوراهایی سیاست مدارها تو ایران شوخی با هولوکاست را درک نمیکند. یعنی این چیزی که رییس جمهور احمدینژاد گفته در مورد اینکه
قتلعام یهودیها افسانه است را خیلی کس های دیگر هم تو مقام قدرت تو ایران باور دارند و زیاد ابایی از گفتنش ندارند. ایران چندان تاریخ شناسهای درست حسابی ندارد و کسایی شان هم که کارشان درست است جرات نمی کنند در این مسایل نظر بدهند و به امثال احمدینژاد بگویند که این قتل عام اتفاق افتاده است و اگر شما خبر ندارید مشکل خودتان است. حالا اگر اسراییل هم از هولوکاست سواستفاده تبلیغی میکند دلیلی بر اینکه اصل ماجرا افسانه است نیست. (دوست داشتید
در ویکیپدیا در مورد هولوکاست بخوانید.)
بین کسانی هم که تو ایران قبول دارند که قتل عام یهودی ها اتفاق افتاده، معمولا برایشان سخت است که بفهمند چرا کشورهای غربی به این مسئله اینقدر حساسند و اینطور به گفته های امثال احمدینژاد عکس العمل نشان میدهند. فکر میکنند این هم یک توطئهیِ یهودیها است.
در مورد همین گفته آخر احمدینژاد تا حالا ۹۷۸ خبر نوشته شده است (
بر اساس گوگل نیوز) و حدود ۱۰۶۹
مطلب در وبلاگهای انگلیسی نوشته شده است. توطعه پشت این واکنشها وجود ندارد. بعضی از دلایلی که این حساسیتها را ایجاد میکنند عبارتند از:
۱- غرب مسیحی تا حد زیادی خود را مسئول فراهم کردن زمینه هولوکاست میداند بدلیل اینکه ضدیهودیگری در اروپا تا زمان جنگ جهانی دوم شایع بوده است و کسی چندان با آن مبارزه نمیکرد. این ضدیهودیگری کسانی همچون هیتلر را بوجود آورد. برای همین غرب نمیخواهد ضدیهودیگری باز هم شایع شود.
۲- گروههای یهودی فعالانه سعی میکنند که خاطره قتلعام یهودیها را در آمریکا و اروپا زنده نگه دارند. در خیلی از این کشورها کتابهای تاریخ مدارس شامل قسمتی راجع به این واقعه هستند. یهودیها یک گفته دارند که میگوید «تکرار هولوکاست هرگز». برای همین خیلی فعالانه با کوچکترین گفتههای ضد یهودی مقابله میکنند.
۳- کسانی که قتل عام یهودیها را در کشورهای غربی تکذیب میکنند معمولا
نئونازیها هستند. کله کچلهای خشنی که هیچ کس آنها را دوست ندارد. بنابراین وقتی از کسی مانند احمدینژاد چنین حرفهایی میشنوند سریعا یک آدم خشن کله سه تیغ به نظرشان می رسد که الگوی شخصیاش هیتلر است و روی بازوی راستش یک صلیب شکسته هک شده است.
۴- کسانی که یک واقعیت تاریخی مثل قتل عام را تکذیب میکنند معمولا یا ناآگاهند یا محرک های نژاد پرستانه دارند.
۵- مهمترین کاربدی که از هیتلر در حافظه تاریخی مردم در غرب ماندهاست همین قتلعام یهودیها است. حالا کسی که این موضوع را تکذیب میکند، برای مردم بعنوان مدافع جنایات هیتلر تداعی میشود.
چرا منکرشدن هولوکاست اینقدر ناجور است؟ میتوانید فرض کنید که جورج بوش در تاسوعا عاشورای سال بعد بگوید که امام حسین را یزید نکشتهاست و همه ماجرا افسانه ساخت ملاهاست تا مردم ایران را کنترل کنند. اگر چنین چیزی شود ملت همه تو ایران میگویند که بوش دیوانه شده است. حالا قضیه امام حسین مربوط به ۱۳ قرن پیش است و تمام چیزی که ما از آن ماجرا میدانیم تاریخ نقلی است. در حالی که در مورد هولوکاست هنوز بعضی از آدم هایی که جان سالم بدر بردند زنده هستند. هنوز کورههای آدم سوزی آشوویتز سر جاشون هستند و تقریبا هیچ تاریخ شناس معتبر دنیا در اینکه این واقعه اتفاق افتاده شبههای ندارد.
خیلی مهم است که مسئله اسراییل و فلسطین از قضیه هولوکاست جدا بررسی شود. اینکه کسی از اسراییل خوشش نمی آید بیاید هولوکاست را تکذیب کند تنها خود را در معرض این اتهام قرار میدهد که مشکلِ واقعی اش وضعیت اسفناک فلسطینیها نیست بلکه از یهودیها نفرت دارد. خلاصه اینطور بیانات تنها برای ایران تصویر بسیار منفی درست میکند. حداقل ۹۷۸ خبر در روزنامههای انگلیسی زبان در نقاط مختلف جهان در این مورد چاپ شده است. این هم برای ایران بد است و هم برای فلسطینیها. بنده خداها تمام تلاششان این است که بگویید با موجودیت اسراییل مشکل ندارند فقط میخواهند کرانه باختری اردن به آنها باز گردانده شود. اما با این نوع بالا بردن شعارها طرفداران اسراییل دلیل همیشگیشان برای اشغال کرانه باختری تکرار خواهند کرد که اسراییل به این سرزمینها برای دفاع از خود در مقابل کشورهای همسایه که کمر به نابودی اسراییل بستهاند نیاز دارد.